گنجور

 
شیخ بهایی خیالی بخارایی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها شیخ بهایی مصرع یا بیتی از خیالی بخارایی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس :: خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴ - استقبال از خواجوی کرمانی

    شیخ بهایی (بیت ۲): خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟ - ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

    خیالی بخارایی (بیت ۱): ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه - خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:فرخنده شبی بود که آن دلبر مست - آمد ز پی غارت دل، تیغ به دست

    شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:در میکده دوش، زاهدی دیدم مست - تسبیح به گردن و صراحی در دست

    شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم:تا منزل آدمی سرای دنیاست - کارش همه جرم و کار حق لطف و عطاست

    شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم:تیری ز کمانخانه ی ابروی تو جست - دل پرتو وصل را خیالی بربست

    شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش سوم - قسمت دوم:آن چه پیش تو غیر از آن ره نیست - غایت فهم توست، الله نیست

    شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول:آن دوست که عهد دوستداری بشکست - میرفت و منش گرفته دامن در دست

    شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش پنجم:در پای گنه شد دل بیمارم پست - یارب چه شود اگر مراگیری دست


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱:تا چشم تو بر کمین دلها بنشست - ابروی تو صد فتنه به عالم پیوست


  2. شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:تا کی به تمنای وصال تو یگانه - اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴ - استقبال از خواجوی کرمانی:ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه - خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه


  3. شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶:زاهد که به خلوتگه این کعبه مقیم است - غافل مشو از حیله که آن گفت یتیم است


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:گرچه تو حقیری و گناه تو عظیم است - نومید نباشی که خداوند کریم است


  4. شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶:راستى موجب رضاى خداست - کس ندیدم که گم شد از ره راست

    شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۲۱:راستى موجب رضاى خداست - کس ندیدم که گم شد از ره راست‌


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:آیت حسن را که نام وفاست - تو ندانسته‌ای خدا داناست


  5. شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶:کشتى بخت به گرداب بلا افکندیم - تا مگر باد مرادش ببرد تا ساحل‌


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵ - استقبال از کمال خجندی:شمع می‌گفت به پروانه شبی در منزل - که مرا نیز بر احوال تو می‌سوزد دل


  6. شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم:خاقانیا به تقویت دوست دل مبند - ور غصه و شکایت دشمن جگر مخور

    شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم:گردن چرا نهیم جفای زمانه را - زحمت چرا کشیم بهر کار مختصر


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹:از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر - نامردمی بوَد که نیاریم در نظر


  7. شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم:کو جنونی تا ز رسوائی نباشد خجلتم - نقص عشق است این که شرم از روی مردم می کنم


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴:ای زده کوس شهنشاهی بر ایوان قدم - هر دو عالم بر صفات هستیِ ذاتت علم


  8. شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش پنجم - قسمت اول:هله نومید نباشی که ترا یار براند - گرت امروز براند نه که فردات بخواند


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰:در چمن دوش به گل بلبل دشوار پسند - صفت قدّ تو می گفت به آواز بلند


  9. شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت دوم:در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست - بر صراط المستقیم ای دل کسی گمراه نیست


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:هر دُر اشکی که آمد چشم گریان را به دست - بر سرِ بازار سودای تو بر وجهی نشست


  10. شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش سوم - قسمت دوم:ست در دیده ی من خوب تر از روی سفید - روی حرفی که به نوک قلمت گشته سیاه


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷:نامهٔ طاعت و عصیان چه سفید و چه سیاه - سرنوشت ازل این بود کسی را چه گناه


  11. شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول:در گردش افلاک چو کردم نظری - از مردم آدمی ندیدم اثری


    خیالی بخارایی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸:گر بشنوی ای یار بگویم خبری - عالم همه آدم است بگشا نظری



sunny dark_mode