ما به چشمت عشق میبازیم و او در عین خواب
بر رخت حق نظر داریم و میپوشد نقاب
صورتت هرجا که ظاهر میکند فتوایِ حسن
مینویسد مفتیِ پیر خرد صحّ الجواب
گر ز شام زلف بنماید مه رویت جمال
در زمین خواهد فرو رفت از خجالت آفتاب
دل نهان کردی ز مردم زخم تیر غمزهات
گر نیفکندی سرشک من سپر بر روی آب
چشم گریان خیالی صد خلل دارد ز اشک
میشود آری ز باران خانهٔ مردم خراب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است که در عین خواب و آرامش احساس میشود. شاعر به زیبایی چهره معشوق اشاره میکند و آن را دلیلی برای فروتنی آفتاب معرفی میکند. دل شاعر از تیر غمزه معشوق آسیب دیده و او را نادیده گرفته است. همچنین، چشم گریان شاعر به خاطر محبت و غم عشق، خانه دل را خراب میکند. به طور کلی، شعر بر عمق احساسات و تاثیر زیبایی و عشق بر زندگی انسان تمرکز دارد.
هوش مصنوعی: ما به چشمان تو عاشقیم و در حالی که او خواب است، به چهرهات به حق توجه داریم و خود را پنهان میکند.
هوش مصنوعی: هرجا که چهرهات به نمایش درآید، عالم پیر و باتجربه درباره زیباییات حکم و نظر مثبت میدهد.
هوش مصنوعی: اگر از سویی شب، زلفهای تو را نشان دهد، زیبایی چهرهات باعث میشود که خورشید به خاطر شرم، در زمین فرو برود.
هوش مصنوعی: دل خود را از چشم مردم پنهان کردی و اگر تیر غمزهات نمیانداخت، من نیز بر روی آب سپر نمیگذاشتم تا اشکهایم را نپاشم.
هوش مصنوعی: چشمهای گریان یک خیال، به خاطر اشک، آسیبهای بسیاری را نشان میدهد. واقعاً مانند بارانی است که خانههای مردم را ویران میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
آسمان جود گشت و جود ماه آسمان
آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب
بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین
[...]
تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب
گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب
عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز
مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب
با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر
[...]
مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب
قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد
روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب
تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب
[...]
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
[...]
ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید
نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان
تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.