گنجور

 
ظهیر فاریابی

ای فلک قدری که هر شب رای رو شنت

دیدبانان افق را دیده ها حیران کند

آفرینش چون قلم سر بر خط فرمان نهد

چون دبیر خاص نامت بر سر فرمان کند

جاهت ار گیرد حضیض ماه را در اهتمام

از کمال رفعتش چون ذروه کیوان کند

زخمهای چرخ را انعام تو مرهم نهد

دردهای ظلم را انصاف تو درمان کند

صورت اقبال نام عز دین یحیی برد

هرکجا احیاء رسم رأفت و احسان کند

مصر جامع گشت تبریز از قدوم فرخت

کو عزیز مصر تا تقریر این برهان کند؟

مملکت با نور عدل و سایه اقبال تو

شرم دارد گر حدیث عدل نو شروان کند

عدل هم در بدو فطرت دید کاید در زمین

لطف و قهرت را دلیل نصرت و خذلان کند

جست و جوی پایه قدرت که ناممکنست

سالکان چرخ را زین گونه سرگردان کند

طول و عرضی نیست عالم را که اسب همتت

بر مراد خویش یکچندی درو جولان کند

نکهت خلق و نسیم مجلست از خرمی

هر زمان روی زمین چون روضه رضوان کند

هرچه آزارست عنفت از جهان بیرون برد

هر چه دشوار است لطفت بر فلک آسان کند

کعبه اقبال در گاه تو آمد زان قبل

روز و شب گردون طوافش از بن دندان کند

با ابد دوران عمرت متصل بادا چنانک

دور دایم را قضا پیوند این دوران کند

تا تو هر روز از نشاط و خرمی عیدی کنی

و آسمان هر لحظه پیشت دشمنی قربان کند؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قطران تبریزی

باد نوروزی همی آرایش بستان کند

تا نگارش چون نگارستان چینستان کند

مرزها را هر زمان پیراهن از مینا دهد

شاخها را هر زمان پیرایه از مرجان کند

ابر پنداری که با باد بهاری دشمن است

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

ماه من جَزع مرا بر زر عقیق افشان‌کند

چون به‌ زیر لعل مروارید را پنهان کند

سازد از زلف و زَنَخ هر ساعتی چوگان و گوی

تا دل و پشت مرا چون‌ گوی و چون چوگان کند

چون بتابد زلف او بر عارضش‌گویی همی

[...]

سنایی

میل را بر تخته چون گاه رقم گردان کند

تیر گردون را به صنعت عاجز و حیران کند

از مجسم گر بترسد خصمش اندر ساعتی

طول و عرض و سمت آن از نقطه‌ای برهان کند

جذر و کعبی را که نگشاد ایچ کس از بستگی

[...]

مولانا

اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند

اینک آن رویی که ماه و زهره را حیران کند

اینک آن چوگان سلطانی که در میدان روح

هر یکی گو را به وحدت سالک میدان کند

اینک آن نوحی که لوح معرفت کشتی اوست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
ابن یمین

چون نگارم گوی مه از غالیه چوگان کند

عاشقانرا دل زغم چون گوی سرگردان کند

گر نسیم صبحدم بر خاک کویش بگذرد

قیمت مشک ختائی در جهان ارزان کند

هر کرا مار سر زلفین پر تابش بخست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه