نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰
نام تو کلید بستگیها
یاد تو دوای خستگیها
دل میشکند شکنج زلفت
ای مرهم دلشکستگیها
تاری ز کمند گیسوانت
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵
آگاه کسی ز کار ما نیست
کاو را نظری به یار ما نیست
ماییم و دلی خراب و آن نیز
یک روز به اختیار ما نیست
صیدی که سر از کمند پیچد
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
عشق آفت و حسن دلفریب است
نه طاقت آن نه زین شکیب است
بر درد دلم دوا روا نیست
این درد که دارم از طبیب است
گیرم که لب از سؤال بستم
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
شمشیر تو چشمه ی حیات است
زنجیر تو حلقه ی نجات است
هم روی تو خوبتر ز خوبی
هم ذات تو برتر از صفات است
در دفتر عشق تو دو عالم
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳
زان شعله که در دلم نهان است
افسرده زبانه ی زمان است
گر دود بر آید از نهادم
این سوزنه در خور بتان است
اندام تو گلبنی که خارش
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲
پیوند غمت گسستنی نیست
صید تو ز قید رستنی نیست
پیمانه شکسته ایم و خم نیز
این توبه دگر شکستنی نیست
گردی که ز راه عقل خیزد
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
در چشمهٔ خضر شعلهٔ طور
یا روی تو مینماید از دور
بخت من و مقدم تو هیهات
این بس که تو را ببینم از دور
سلطانی و خانمان درویش
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷
دیوانه و مست و باده نوشیم
پرورده ی دست می فروشیم
هم زیور ساعد جنونیم
هم ساعد آستین هوشیم
هم در صف زاهدان مسجد
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵
دیدیم کرانه تا کرانه
غیر از تو نبود در میانه
هم دست هزار آستینی
هم صدر هزار آستانه
یک گلبن و سد هزار گلشن
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸
من فاش کنم غم نهانی
حاشا نکنم که خود تو دانی
با تو بزبان چه راز گویم
هم راز منی تو هم زبانی
نیک و بد من تو میشناسی
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴
این شهد نمیرسد بکامی
این صید نمی فتد بدامی
سد جو برهش ز دیده بستم
این سرو نمیکند خرامی
دستم رسد ار بچین زلفش
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴
ای مایه روح و راحت جان
ای خاک تو به ز آب حیوان
ای ساحت دلگشای اشرف
ای روضه ی جانفزای رضوان
ای غنچه گلبنت سخن سنج
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱
این بزم شهنشه جهان است
یا ساحت روضه ی جنان است
یا گردونی ست بار گه سان
یا بارگهی فلک نشان است
خاکش همه آب زندگانیست
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲
ای شام نشاط طره بگشا
ای صبح مراد چهره بنما
ای روز بروی دوست بگذر
ای شب با زلف یار باز آ
ای دوست بخستگان نظر کن
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۴
ابروی نگار چون کمان است
زلفین وی اندر او دخان است
ابروی مقرنس اندر آنست
گویی که کمان قبطیان است
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۵
گیسوی تو عنبرین شمیم است
بوی تو ز خلد یک نعیم است
چشمت ز خمار چون سقیم است
دل در بر او به ترس و بیم است
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۶
فریاد من از زمانه بگذشت
بر زلف نگار شانه بگذشت
ابروی کمان یار بر دست
تیریست که از نشانه بگذشت
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۷
ای کرده نظر بدست مردم
در خویش مرا نموده ای گم
در زیر مقرنس نگون خم
هر لحظه بخاک میزنی دم
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۸
ای دوست بیا دمی به بالین
این خون دو دیدهٔ ترم بین
گویی که شده مقرنس عنین
داماد زمانه راست کابین
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۹
ای زلف تو گشته همچو چوگان
گویی که دلم چو گوست در آن
از دست زمانه ام گریزان
افتانم و گاه گشته خیزان