مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۷
آنکه چون ابر خواند کف ترا
کرد بیداد بر خردمندی
او همیگرید و همیبخشد
تو همیبخشی و همیخندی
همچو یوسف گناه تو خوبیست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۸
رو، مسلم تراست بیکاری
چونک اندر عنایت یاری
نقش را کار نیست پیش قلم
آن قلم را چه حاجت از یاری؟
همچو بت باش پیش آن بتگر
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۹
زندگانی مجلس سامی
باد در سروری و خودکامی
نام تو زنده باد کز نامت
یافتند اصفیا نکونامی
میرسانم سلام و خدمتها
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۰
جان جانی و جان صد جانی
میزنی نعرههای پنهانی
هر کی کر نیست بشنود وصفت
نعل معکوس و خفیه میرانی
غیر احمق به فهم این نرسد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۱
خامشی ناطقی مگر جانی
میزنی نعرههای پنهانی
تو چو باغی و صورتت برگی
باغ چه صد هزار چندانی
بی تو باغ حیات زندانیست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۲
ای که مستک شدی و میگویی
تو غریبی و یا از این کویی
مست و بیخویش میروی چپ و راست
بی چپ و راست را همیجویی
نی چپست و نه راست در جانست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۳
عشق در کفر کرد اظهاری
بست ایمان ز ترس زناری
بانگ زنهار از جهان برخاست
هیچ کس را نداد زنهاری
هیچ کنجی نبود بیخصمی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۹
یا وَلی نِعمَتی وَ سُلطانی
سابِقالحُسنُ ما لَهُ ثانی
انت بحر تحیط بالدنیا
مدمن جوهر و مرجان
کان بنیان عبد کم خربا
[...]
مولانا » دیوان شمس » مستدرکات » تکه ۱
کدیهٔ میکنم سبک بشنو
خبر عشق میدهم بگرو
نفسی با خودم قرینی ده
که به میزان نهند با زر جو
تو نوی بخش و بندهٔ تو کهن
[...]
مولانا » فیه ما فیه » فصل یازدهم - مشتاقیم الّا چون میدانیم که شما به مصالح خلق مشغولید زحمت دور میداریم
نور اگر صدهزار میبیند
جز که بر اصل نور ننشیند
مولانا » فیه ما فیه » فصل شصت و دوم - دوستان را در دل رنجها باشد که آن به هیچ دارویی خوش نشود
آسمانهاست در ولایت جان
کار فرمای آسمان جهان
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
«گر ترا بخت یار خواهد بود
عشق را با تو کار خواهد بود
عمر بی عاشقی مدان بحساب
کان برون از شمار خواهد بود»
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
بس که شنیدی صفت روم و چین
خیز و بیا ملک سنایی ببین
تا همه دل بینی بی حرص و بخل
تا همه جان بینی بی کبر و کین
پای نه و عرش به زیر قدم
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
اذا خان الامیر وکاتباه
و قاضی الارض داهی فی القضاء
فویل ثم ویل، ثم ویل
لقاضی الارض من قاضی السماء
* * *
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
ای حریقان آتش شهوات
وی غریقان قلزم خطرات
چند از این حرص و چند از این شهوت
چند از این فسق و چند از این زلاّت؟
چند از این هزل و چند از این هذیان
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
طلب ای عاشقان خوش رفتار
طرب ای نیکوان شیرین کار
تا کی از خانه، هین ره صحرا
تا کی از کعبه، هین در خمّار
در جهان شاهدی و ما فارغ
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات
زاهد از ترس گفته من چه کنم
در میان چنین محن چه کنم
عارف از عشق گفته او چه کند
عجب از بهر من خدا چه تند
نظر آن بود به سوی خودی
[...]