گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵

 

غمزه سرمست ساقی، بی‌شراب

کرد هشیاران مجلس را خراب

دوستان را خواب می‌آید ولی

خوش نمی‌آید مرا بی‌دوست، خواب

تنگ شد بی پسته‌ات، بر ما جهان

[...]

۱۰ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷

 

می‌کشم دردی که درمانیش، نیست

می‌روم راهی که پایانیش نیست

هر که در خم خانه عشق تو بار

یافت برگ هیچ بستانیش نیست

بندگان دارد بسی سلطان غم

[...]

۸ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲

 

حاصلی، زین دور غم فرجام، نیست

در جهان دوری، چو دور جام نیست

گرچه دورانی خوش است، ایام گل

خوشتر از دوران عشق، ایام نیست

روز حسن دلبران را شام، هست

[...]

۱۰ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶

 

هر که چون سروم، گل اندامی نداشت

در جهان، از عیش خوش کامی نداشت

هر که در راهش، نشان را گم نکرد

در میان عاشقان، نامی نداشت

گفت، پیشت می‌فرستم، باد را

[...]

۸ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴

 

دوشم آن گلچهره در آغوش بود

حبذا وقتی که ما را دوش بود

لب به لب، رخسار بر رخسار بد

رو به رو، آغوش بر آغوش بود

هرچه آن جز باده بد، مکروه گشت

[...]

۱۰ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶

 

آنکه از جان دوست‌تر می‌دارمش

او مرا بگذاشت، من نگذارمش

دل بدو دادم ز من رنجید و رفت

می‌دهم جان تا مگر باز آرمش

آنکه در خون دل من میرود

[...]

۱۰ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹

 

جان قتیل توست، بر دارش مکن

چون عزیزش کرده‌ای، خوارش مکن

چشم مستت را ز خواب خوش ممال

فتنه بر خوابست، بیدارش مکن

زلف را یکبارگی بر بند دست

[...]

۶ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴

 

یک حدیثم یادگارست از پدر

کای پسر چون حاجتی افتد تو را

همت از صاحب دلی کن التماس

پس به صاحب دولتی بر التجا

۲ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۰

 

چون به قشلاق قرا باغ آمدیم

گفتم از افلاس وا خواهیم رست

جرها زین مملکت خواهیم کرد

طرفه‌ها ز اطراف بر خواهیم بست

ناخن اندر هر طرف انداختیم

[...]

۴ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۵

 

گر چو گل خواهی که باشی سرخ روی

از زرت دامن فرو باید فشاند

در زد آتش به برگ و ساز خویش

پیش خلقش لاجرم آبی نماند

۲ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۷

 

گرچه از اندیشه این واقعه

خلق را دردل به غیر از غم نماند

ظل احمد باد اگر شد ایمنه

عمر عیسی باد اگر مریم نماند

۲ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷۰

 

نوکران میر حاج اختچی

زین و پالان را به تنگ آورده‌اند

این دو بد قول مخالف وعده را

راستی نیکو به جنگ آورده‌اند

۲ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۸

 

عاشثی شمعا از آن رو چون منت

چهره‌ای زردست و چشم اشک پاش

ورنه‌ای عاشق چرا بی علتی

هر شبی بیماری و صاحب فراش

عادتی داری که هر شب تا به تیغ

[...]

۴ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۲

 

صاحب عادل کمال الدین حسن

ای تو را مه چاکر و کیوان غلام

همچو گردون گوهر خاص تو پاک

همچو باران فیض انعام تو عام

در جهان مکرمت هستی حسن

[...]

۶ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۶

 

ای خداوندی که هر روز از درت

مژده فتحی دگر می‌آیدم

درگرفت از دولتت کارم چو شمع

این زمان پروانه‌ای می‌بایدم

۲ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۲

 

میر سید می‌شناسی بنده را

تا نجویی زینهار آزار من

زحمتم بسیار دادی وین زمانه

رحمتی فرما ولی بر خویشتن

۲ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۶

 

چشم من جای تو بود ای نور چشم

رفتی و ماند از تو خالی جای تو

چشم خود را اگر نمی‌بینم رواست

چون نبینم بی تو من ماوای تو

۲ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۳

 

در ره بغداد کز هر جانبی

ناله افتاده باری آمدی

داشتم اسبی که از رفتار او

بر دلم هر دم غباری آمدی

اندکی زر نیز بود اما نبود

[...]

۴ بیت
سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۷ - قطعه

 

از سرِ گرمی جوابش داد شمع

گفت تا کی سرزنش کردن مرا

عاشقم خواندی، بلی من عاشقم

اشک سرخ و روی زردم بس گوا

زآنچه گفتی، سر فرازی می‌کنم

[...]

۹ بیت
سلمان ساوجی