جان قتیل توست، بر دارش مکن
چون عزیزش کردهای، خوارش مکن
چشم مستت را ز خواب خوش ممال
فتنه بر خوابست، بیدارش مکن
زلف را یکبارگی بر بند دست
در ستم با خویشتن یارش مکن
صوفیا صافی کن از غش قلب را
یا دگر سودای بازارش مکن
عاشق خود را چرا رسوا کنی؟
کشته شد بیچاره، بر دارش مکن
لاشه سلمان ضعیف افتاده است
بیش ازین بر دوش غم بارش مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی هشدار و نصیحت است که به معشوق میگوید جانش را به خطر نیندازد و او را نرنجاند. شاعر از او میخواهد که دل بستن به کسی نداشته باشد که باعث ناراحتی و رسواییاش میشود. همچنین، هیچگاه به کسی که عاشقش است ظلم نکند و از زخمهای روحی و عاطفی او بیشتر نکاسته و بار غمش را سنگینتر نکند. پیام کلی شعر بر رعایت محبت و دلسوزی و پرهیز از آزار عشق و عاشق است.
هوش مصنوعی: جانِ کشتهی تو به حساب میآید، آن را بر سر دار نزن. چون تو او را گرامی داشتهای، پس نباید او را تحقیر کنی.
هوش مصنوعی: چشم زیبای تو در خواب شیرین غوطهور است، این خواب را خراب نکن و او را بیدار نکن.
هوش مصنوعی: موهای او را ناگهان به دست بگیر و در ظلمت به خودی در آغوشش نزن.
هوش مصنوعی: ای صوفی، دل خود را از آلودگیها پاک کن، یا اینکه دیگر به فکر سودای دنیایی نباش.
هوش مصنوعی: چرا باید به عشق خود آسیب برسانی؟ او بیچاره است و به اندازه کافی رنج میبرد، پس چرا باید او را بیشتر آزار دهی؟
هوش مصنوعی: سلمان که حالا در شرایط سخت و ضعیفی قرار دارد، دیگر نباید بار غم و اندوه بیشتری بر دوشش بگذاری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لحظه ی خوابست بیدارش مکن
محو روی او است هشیارش مکن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.