همه کار گیتی بود برقرار
چو با دین و دانش بود شهریار
بعدلست هر سلطنت را ثبات
بعلمست هر مملکت را مدار
جهان را بعدل و هدی را بعلم
بود حسن حال و بود نظم کار
هر آن کس که در دست فرمان او
زمام خلایق دهد کردگار
همان به که کوشد بنام نکو
که آن ماند از خسروان یادگار
سزد ملک اندر کنار کسی
که باشد تهی از حرامش کنار
منزه بود سیرت او ز فسق
مبرا بود دامن او ز عار
تو اصلاح گیتی در آن کس مجوی
که بر نفس خود نیستش اقتدار
مشو غره ، ای یافته مملکت
برین عالم پر ز نقش و نگار
برین مملکت زایل مدار اعتماد
برین دار فانی مکن افتخار
تو ملک دعا و ثنا کن طلب
که این ملک ماند همی پایدار
ثنا و دعایی ، که از عدل و علم
که در سلک یک دیگرند این چهار
بعدل فراوان و علم تمام
ندیدست از خسروان روزگار
چو شاه عدو بند خوارزمشاه
چراغ ملوک و پناه تبار
خداوند گیتی ،ملک اتسز، آنک
بدو گشت بنیاد دین استوار
سر افراز شاهی ، که شمشیر او
بر آورد از جان دشمن دمار
باقبال او اختران را مسیر
بتأیید او آسمان را مدار
نژادست گیتی چنو یک جواد
ندیدست گردون چنو یک سوار
ازو قالب عدل گشته سمین
بدو پیکر ملک مانده نزار
ز عدلست بر خاتم او نگین
ز علمست بر ساعد او سوار
ز عصمت مرورا نهاد و سرشت
ز عفت مرورا شعار و دثار
مقالات فضلش برون از قیاس
مقامات عزمش فزون از شمار
شود کوه از هیبت او چو کاه
شود مور از رحمت او چو مار
همه صفدران و همه سرکشان
گرفته ز شمشیر او اعتبار
ایا شهریاری، که در ظل تست
ز آفات اسلام را زینهار
تویی عالم علم و ذات کرم
تویی مایهٔ حلم و اصل و قار
جمع دعا و بکسب ثنا
یمین تو دارد فراوان یسار
هزاران سحابی گه مکرمت
هزاران سپاهی گه کارزار
بانصاف تو شیر و آهو بهم
وطن ساخته در یکی مرغزار
بدآنجا که خطبه بنامت کنند
سعادت کند دست گردون نثار
بلادی که در تحت امر تو شد
شود در خوشی همچو دارالقرار
سموم اندر آن بقعه گردد نسیم
خزان اندر آن خطه گردد بهار
ولایت بیارامد از اضطراب
رایت بر آساید از اضطرار
ز خوارزم باید گرفتن قیاس
که در عهد تو گشت چون قندهار
نه از آفت ظلم در وی نشان
نه از آتش فتنه در وی شرار
ز عدل تو در بیشه شیر ژیان
نیارد همی کردن آهو شکار
بشادی گل از دولت ملک تو
همی گل دمد در مه دی ز خار
ز عدلت کنون ، ای یل شیر گیر
ز خلقت کنون ، ای شه کامگار
سمرقند گردد بخوشی سمر
بخارا شود جمله مشکین بخار
تو صاحب قرانی و امروز هست
علامات اقبال تو آشکار
بدین دیده ها چرخ از دیر باز
همی کرد ملک ترا انتظار
تو خواهی گرفتن بحار و جبال
تو خواهی گرفتن بلاد و دیار
همی تا بود تیغ یار قلم
همی تا بود خمر جفت خمار
بهر بیش و کم باد نیکیت جفت
بهر نیک و بد باد یزدانت یار
نکو خواه تو روز و شب شادمان
بد اندیش تو سال و مه سوگوار
مباد از مصایب تن تو نژند
مبادا از نوایب دل تو فگار
زملک زمان و زملک زمین
همه نام نیکوت باد اختیار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به شکوه و فضیلتهای یک شاه عادل و با دانش اشاره دارد. شاعر بر اهمیت عدالت و علم در حکومت تأکید میکند و میگوید که ثبات و آرامش هر مملکت بسته به این دو ویژگی است. او میگوید که هر سلطنتی باید بر پایه عدالت بنا شود و بزرگی یک فرمانروا در تلاش او برای به یادگار گذاشتن نام نیکش است. شاعر به اجتناب از فساد و حرمت حاکم اشاره کرده و بیان میکند که اصلاح جهان در دستان کسی است که خود را کنترل کند.
او برای کشور آرزوی ثبات و شکوفایی دارد و از صفات خوب و مهربانی این شاه میستاید. در نهایت، پیام کلی این است که با داشتن یک حکمران عادل و دانشمند، جامعه به آرامش و پیشرفت دست خواهد یافت.
هوش مصنوعی: همه کارهای دنیا در این حالت درست و استوار است که اگر فرمانروایی با دین و دانش همراه باشد.
هوش مصنوعی: هر سلطنتی به انصاف پایدار است و هر کشوری بر اساس دانش و علم اداره میشود.
هوش مصنوعی: جهان با عدالت و هدایت به علم، به خوبی سامان مییابد و کارها به نظم درمیآید.
هوش مصنوعی: هر کسی که تسلیم اراده او باشد، باید سرنوشت دیگران را به دست خداوند بسپارد.
هوش مصنوعی: بهتر است کسی تلاش کند که نام خوبی از خود بر جای بگذارد، زیرا این نام نیک، یادگاری است از پادشاهان.
هوش مصنوعی: باید بدانیم که شایسته است که در کنار فردی باشیم که از انجام کارهای ناژور و حرام دوری کرده و پاکدامن است.
هوش مصنوعی: سیرت او پاک و بیعيب است و دامنش از هر ننگ و رسوایی دور است.
هوش مصنوعی: به دنبال شخصی نباش که نتواند بر نفس خودش تسلط داشته باشد؛ زیرا او نخواهد توانست دنیای اطرافش را اصلاح کند.
هوش مصنوعی: فریب نخور، ای کسی که در این دنیا به ثروت و زیبایی دست پیدا کردهای.
هوش مصنوعی: به این سرزمین، اعتماد خود را از دست مده و در این دنیای فانی، به خود نبالید.
هوش مصنوعی: شما در دعا و ستایش مهارت دارید، پس از خداوند بخواهید که این سلطنت دائم بماند.
هوش مصنوعی: تشویق و دعایی که به خاطر عدالت و دانشی است که در کنار هم قرار دارند، این چهار چیز را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: با وجود عدل بسیار و علم کامل، کسی از پادشاهان روزگار نیندیشیده است.
هوش مصنوعی: زمانی که دشمنان شاه، خوارزمشاه را در محاصره گرفتهاند، او مایه روشنایی و پناهی برای پادشاهان و نسلهای خود است.
هوش مصنوعی: خداوند جهان، سلطنت بر این سرزمین را به او داده است و از او آغاز بنیاد دین استوار میباشد.
هوش مصنوعی: پادشاهی که با شمشیرش جان دشمن را میگیرد و او را نابود میکند، پرچم سروری خود را برافراشته است.
هوش مصنوعی: با خوششانسی او، ستارهها راه خود را پیدا میکنند و به واسطه تایید او، آسمان مسیر خود را مییابد.
هوش مصنوعی: در دنیا مانند یک اسب سوار، نژادی چون این نیست که دیده شده باشد. زمین و آسمان نیز همچون سوارکار، نظیر و همتای چنین موجودی را نداشتهاند.
هوش مصنوعی: از او به عدالت قالبی ساخته شده و بدو شکل ملک در حالتی ضعیف باقی مانده است.
هوش مصنوعی: نگین بر روی انگشت او از عدالت شکل گرفته و سوار بر دستان او از علم و دانش نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: از پاکی، او را نهاد و سرشت بخشیدند و از عفت، نماد و پوشش او را فراهم کردند.
هوش مصنوعی: توانایی و دانش او فراتر از هر اندازهگیری است و همت و ارادهاش اندازهای ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت و قدرت او، کوهها مانند کاه نرم خواهند شد و در برابر رحمت او، مورها مانند مارها تغییر رفتار خواهند داد.
هوش مصنوعی: تمام کسانی که در میدان مبارزه قوی و سرسخت هستند، اعتبار و شهرت خود را از شمشیر او کسب کردهاند.
هوش مصنوعی: آیا شهریاری هست که در سایه تو، از خطرات و آسیبهای اسلام در امان باشد؟
هوش مصنوعی: تو عالم بزرگی و سرچشمهٔ مهربانی، تو موجب حلم و دلسوزی هستی و اصل وجود تو همین ویژگیهاست.
هوش مصنوعی: دعای مردم و ستایشهایی که در اختیار تو قرار دارد، در سمت راست تو بسیار زیاد است و در سمت چپ کمتر است.
هوش مصنوعی: هزاران تماشا و زیبایی در زمانهایی که لطف و بزرگواری وجود دارد، و هزاران نبرد و تلاش در زمانهایی که کار و جدال لازم است.
هوش مصنوعی: تو با انصاف و درستکاری، به گویی که شیر و آهو را در یک دشت هموطن کردهای، به طوری که این دو جانور با وجود تفاوتهایشان در کنار هم زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: جایی که به نام تو سخنرانی میشود، نشان از خوشبختی و پیروزی است که بر آسمانها نثار میشود.
هوش مصنوعی: کشوری که تحت فرمان تو قرار میگیرد، در خوشی و آرامش مانند جایی امن و مطمئن خواهد بود.
هوش مصنوعی: در آن مکان، گرمابخش و آزاردهندهی روزهای داغ تابستان به خنکای نسیم پاییزی تبدیل میشود و حال و هوای آنجا به شکوفایی و زیبایی بهار تغییر میکند.
هوش مصنوعی: ولایت و سرپرستی در آرامش و ثبات حاصل میشود و اضطراب و نگرانی در این مسیر جایی ندارد.
هوش مصنوعی: باید از تجربه خوارزم درس گرفت، چرا که در زمان تو وضعیت قندهار به همین شکل شده است.
هوش مصنوعی: در او نشانی از ظلم و ستم نیست و همچنین آتش فتنهای در دل او نمیسوزد.
هوش مصنوعی: از انصاف و عدل تو، شیر آدمخوار در جنگل نمیتواند آهو را شکار کند.
هوش مصنوعی: برای خوشحالی گلها، به برکت سلطنت تو، گلها در ماه دی از بین خارها شکوفا میشوند.
هوش مصنوعی: ای قهرمان نیرومند، به خاطر عدالت خود با قدرت عمل کن و ای پادشاه موفق، در خلق و به وجود آوردن امور، تلاش کن.
هوش مصنوعی: سمرقند با شادی و خوشی میدرخشد و بخارا نیز به رنگ مشکی و عطر مشک درمیآید.
هوش مصنوعی: تو صاحب قرآن هستی و امروز نشانههای موفقیت و پیشرفت تو واضح و معلوم است.
هوش مصنوعی: چرخ زمان از گذشته دور همواره در انتظار بود تا به تو، ای ملک، برسد.
هوش مصنوعی: شما قادر خواهید بود که دشتها و کوهها را به دست آورید و همچنین سرزمینها و مناطق مختلف را تسخیر کنید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تیغ یار مانند قلم باشد، و همزمان شراب با معشوق همراه باشد، عشق ادامه دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر خوبیها و بدیها باد تو را یاری کند و در هر حالتی، خوب یا بد، همیشه همدم و همراهت باشد.
هوش مصنوعی: اگر تو انسان خوبی باشی و همیشه شاد و خوشحال زندگی کنی، زندگیات پر از خوشبختی خواهد بود. اما اگر ذهن تو به افکار منفی و بد بینانه مشغول باشد، هر روز و هر ماه برایت تبدیل به اندوه و غم خواهد شد.
هوش مصنوعی: مبادا که از دردهای جسم تو ناراحت شوم و مبادا که از دل خوشحال تو غمگین شوم.
هوش مصنوعی: در سرزمین زمان و در سرزمین زمین، تنها نام نیکو و پسندیده تو به یادگار مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا جود او تازه دارد همی
مگر جودش ابر است و من کشتزار
«مگر» یک سو افکن، که خود هم چنین
بیندیش و دیدهٔ خرد برگمار
ابا برق و با جستن صاعقه
[...]
بیامد موکل بر شهریار
بگفت آنچ بشنید از کشت زار
به از عید نشناسم از روزگار
نه از مدح خسرو به آموزگار
خداوند عالم کزو وقت ما
همه ساله عیدست لیل ونهار
یمین و امین اختر یمن و امن
[...]
جهاندار بخشندهٔ کامکار
خداوند بیچون، پروردگار
بدین خرمی و خوشی روزگار
بدین خوبی و فرخی شهریار
چنان گشت گیتی که ما خواستیم
خدایا تو چشم بدان دور دار
خداوند گار جهان فرخست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.