پسند دوست نبود خود پسندی
من و بیچارگی و دردمندی
قدم مگذار از پستی ببالا
که بد افتادنی دارد بلندی!
ز حق چشم دلت را بسته دنیا
که باشد کار جادو چشم بندی
نباشد چون گلاب و گل گواهی
که ریزد آبرو از هرزه خندی
گریزانند پاکان ز اهل دولت
کند پهلو تهی، آب از بلندی
چه آسان خویش را واعظ بصد عیب
پسندیدی باین مشکل پسندی!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنانت باد در دولت بلندی
که چون جمشید دیوان را ببندی
معانی را بدو ده سربلندی
سعادت را بدو کن نقشبندی
که تا عقل و خرد را کار بندی
که تا از عقل یابی بهرهمندی
کریما تو گلی یا جمله قندی
که چون بینی مرا چون گل بخندی
عزیزا تو به بستان آن درختی
که چون دیدم تو را بیخم بکندی
چه کم گردد ز جاهت گر بپرسی
[...]
کنندش با هزاران ارجمندی
به عقد ان زمرد عقد بندی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.