ای شوخ دلا زار من ای دلبر مه رو!
تا کی تو دل آزاری و، تا چندی بدخو؟
روزم تو سیه کردی از آن طرهٔ شبرنگ
دل از کف من بردی از آن غمزهٔ جادو
پیش لب لعلت چکند رنگ شقایق
پیش سر زلفت چو دهد سنبل تر بو
خجلت ده یاقوتی از آن لعل شکر بار
رونق شکن مشگی از آن طرهٔ گیسو
جز قامت دلجوی تو و آن لیموی پستان
بر سرو ندید است کسی میوهٔ لیمو
کاری که غراب سر زلفت به دلم کرد
هرگز نکند پنجهٔ شهباز، به تیهو
از خشم و عتاب تو برم پیش که شکوه
وز جور و جفای تو روم پیش که یرغو
چون حلقه، به درمانده بتا دیدهٔ «ترکی»
بوتا که گذاری تو برون پای ز مشکو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نارنج چو دو کفهٔ سیمین ترازو
هردو ز زر سرخ طلی کرده برون سو
آکنده به کافور و گلاب خوش و لؤلؤ
وانگاه یکی زرگر زیرکدل جادو
چون ذره هوا میکند ای ماه ز هر سو
دلها بتو خورشید رخ غالیه گیسو
بی روی تو گل خار بود اهل خرد را
هر چند که در حسن کند جلوه بصد رو
دانی بچه رو ماه نو انگشت نمایست
[...]
در ظلمت اسکندرم از حسرت لعلت
ماننده ی خواجو
گر تیر کشی از طرف غمزهٔ جادو
صد آه کشد از جگر سوخته آهو
خونم چو شود ریخته مستی کند آن چشم
از ریخته ذوق است و طرب در سر هندو
صد حسن به آن رخ تو به یک دفعه فروشی
[...]
از غصهٔ بیماری آن نرگس جادو
دوتاه شد آن حاجب افسونگر هندو
شمعیست جبین تو که از نور الاهی
آویخته از گوشهٔ محراب دو ابرو
اوصاف رخ لیلی و آوازهٔ مجنون
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.