بس که هستی همه سامان وجود عدم است
ساز قانون بقا را ز فنا زیر و بم است
دوستان بیهوده در عالم امکان هرگز
دل آسوده مجویید که بسیار کم است!
ذرهای مهر جهان در دل خود راه مده
مطلع صبح طرب از افق شام غم است!
حال مستقبل و ماضیست عیان در عاشق
آنچه در لوح دل ماست نه در جام جم است!
نیست آسان به بیابان غم او رفتن
که درین بادیه اندر رهش از سر و رم است
اثر شهرت عشاق به عالم باقیست
بید مجنون به سر تربت مجنون علم است
عاشقان را مگر از مکتب آزادی غم
مصرع قامت برجسته او یک رقم است؟!
در میان من و او خامه نباشد محرم
آنکه افشا کند اسرار زبان را قلم است
محو امید تماشای خرام اوییم
حیرت ما همه از صورت نقش قدم است
ای خوشا مصرع دریای معانی طغرل
رشته عمر ز اشکم به گره متهم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفاهیم وجودی، عشق و غم میپردازد. شاعر میگوید که وجود انسان در نهایت به عدم ختم میشود و از تباهی و فناست که قانون بقا شکل میگیرد. او دوستان را از جستجوی آرامش در این دنیا هشدار میدهد و بیان میکند که عشق و احساسات واقعی در دلها نه در ظواهر بیرونی پیدا میشود. در عین حال، سفر در مسیر عشق و غم سخت و دشوار است. شاعر به تأثیر عشق در عوالم باقی و اسرار عشق اشاره میکند و در نهایت، حسرت و امید به تماشای محبوب را بیان میکند. کلّیّت شعر حول مفاهیم عشق، تنهایی و جستجوی معنا در زندگی میچرخد.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که تمام وجود و هستی ما در حقیقت همان عدم است و آنچه که ما به عنوان زندگی و ادامهی آن میشناسیم، تنها یک بازی است که در آن قوانین بقا از نیستی شکل میگیرند. به عبارتی، حیات و بقای ما به نوعی از زوال و فنا تاثیر میپذیرد و در این میان، توازن و هماهنگی میان این دو عنصر در حال شکلگیری است.
هوش مصنوعی: دوستان حقیقی در این دنیا بسیار نادر هستند، بنابراین نباید انتظار داشته باشید که به راحتی و بدون دردسر بتوانید آنها را پیدا کنید.
هوش مصنوعی: هیچ چیز از عشق و محبت دنیا را در دل خود جا ندهید، چرا که صبح شادابی که از افق برمیخیزد، در واقع نشانهای از غم شب گذشته است.
هوش مصنوعی: حالتهای آینده و گذشته در عشق، به وضوح در دل عاشق تجلی دارد؛ آنچه در دل ما نوشته شده، در هیچ جامی پیدا نمیشود!
هوش مصنوعی: رفتن به بیابان غم او کار سادهای نیست، زیرا در این مسیر پر پیچ و خم و دشوار، مشکلهای زیادی در انتظار است.
هوش مصنوعی: شهرت عشق ورزان تا ابد در دنیا باقی میماند، مانند بید مجنون که بر سر قبر مجنون علم و معرفت را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: عاشقان، مگر از مکتب آزادی و رهایی، جز غم و اندوهی که ناشی از قامت زیبای اوست، چیزی میدانند؟
هوش مصنوعی: در رابطهی من و او کسی وجود ندارد که اسرار گفتاریام را فاش کند؛ تنها چیزی که میتواند این رازها را آشکار کند قلم است.
هوش مصنوعی: ما به شدت در انتظار دیدن زیباییهای او هستیم و حیرت ما ناشی از اثری است که ردپای او بر زمین گذاشته.
هوش مصنوعی: خوشا به حال شعر و ادبیات که مانند دریایی از معانی هستند. زندگی من به گرهی از اشک هایم وابسته شده و متهم به این وضعیت هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز جشن عرب و وقت نشاط عجم است
شادزی گرچه فلک باعث اندوه و غم است
خویشتن رنجه مدار از قبل فقد مراد
می خور انگار که آن نیز وفا و کرم است
شاه انجم زکمین گاه افق بیرون تافت
[...]
الحق این جشن، نه جشن است که باغ ارم است
ارم از لطف مزاجش به وبا متهم است
نقش بند چمنش باد، ز چین لطف است
رنگریز ثمرش ماه ز چرخ کرم است
دامنش پر زر و سیم است که کان امل است
[...]
خوی ترکان همه مایل به جفا و ستم است
آزمودیم بسی، ترک وفادار کم است
این بلایی ست نه ترکی ست به دنباله ی چشم
دل ز ما برد و گر جان بجهد مغتنم است
پیش او هم چو منی را چه محل باشد و قدر
[...]
یارب، اندر سر هر موی تو چندان چه خم است
زیر آن موی رخت از گل خندان چه کم است
چند گویی که مکن صورت جورم از چشم
مردم چشم تو خود صورت جور و ستم است
ما چو از زلف تو زنار ببستیم، اکنون
[...]
آنکه دست و دل او مظهر جود و کرم است
وانکه در داد و دهش صد چو فریدون و جم است
قدوه و قبله شاهان جهان خواجه علی
یاور ملک عرب داور ملک عجم است
و آنکه تیغش بگه رزم ز خون دل خصم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.