در کشور ملاحت شاهی تو را تمام است
شمشاد و سرو و طوبی با قامتت غلام است
در هر کجا که بینم اوصاف خلق و خویت
با سومنات و مسجد «ما قال » زین کلام است
چون غنچه لب گشایم وصف تو را نمایم
غیر از حدیث رویت دیگر مرا حرام است!
حسن بتان عالم رو در زوال دارد
در اوج خوبرویی مهر تو را قیام است
چشم سیاهمستت بیگانه از نگه شد
هندوی خال لعلت ناآشنای رام است
ما پختگان عشقیم در مجمر غم تو
مگذار بوالهوس را از بس هنوز خام است
از قسمت نخستین عشقت به ما رسیده
آیینه با سکندر جم را حواله جام است
با عهد گلعذاران زنهار دل مبندید
از عندلیب گلشن با گوشم این پیام است!
در بارگاه وصلت جان تحفه برد طغرل
شمشیر خونچکانت از بس که بینیام است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی معشوقهاش و احساسات عاشقانهاش اشاره میکند. او بیان میکند که در سرزمین عشق، زیباییهای طبیعی مانند شمشاد و سرو به او ادای احترام میکنند. شاعر با استفاده از تشبیهات مختلف، عشق و زیبایی معشوقهاش را با دیگر زیباییهای جهان مقایسه میکند. او همچنین بیان میکند که هر بار لب به سخن میگشاید، تنها از عشق و زیبایی معشوقهاش صحبت میکند و در غیر این صورت سخن گفتن برایش حرام است. احساسات عمیق عشق و درد و غم از فراق معشوقه نیز در شعر به وضوح دیده میشود. شاعر به آتش عشق خود و خامی دیگران اشاره کرده و هشدار میدهد که نباید به عهد و پیمانهای عشق خیانت کرد. در نهایت، او خواهان وصال و رسیدن به معشوقهاش است و به زیبایی و قدرت او در عاشقانهترین شکل ممکن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در سرزمین زیبایی که تو در آن زندگی میکنی، تمامی زیباییها مانند شمشاد و سرو و درخت طوبی، در مقایسه با قامت تو به درجاتی پایینتر هستند و میتوان گفت که آنها به قامت تو خدمت میکنند.
هوش مصنوعی: هر جا که تو را ببینم و ویژگیهایت را با زیباییهای معابد و مساجد مقایسه کنم، این سخنان و توصیفات از نوع خاصی هستند.
هوش مصنوعی: وقتی لبهایم را باز میکنم، تنها از تو سخن میگویم و جز روایت چهرهات، هیچ چیز دیگری برایم مجاز نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی معشوقان دنیا به مرور زمان از بین میرود، اما در اوج زیبایی تو، عشق و محبت تو همیشه پایدار و استوار است.
هوش مصنوعی: چشمهای سیاه تو به اندازهای مسحورکننده است که انگار از نگاه کردن به آن بیخبرم و همچون یک هندوی خالدار، زیبایی تو برایم ناآشنا و عجیب به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: ما در آتش عشق تو پخته شدهایم، ولی تو را به کسی که هنوز ناپخته و بیتجربه است نسپار.
هوش مصنوعی: از بخش ابتدایی عشق تو، زیبایی و بزرگی به ما منتقل شده است، همانطور که جام می، نماد قدرت و شکوه، به سکندر جم داده شده است.
هوش مصنوعی: دل را به وعدههای شیرین و فریبنده ندهید، چرا که سخن این پرنده خوشنوای باغ، حاکی از خطر است!
هوش مصنوعی: در محل ملاقات و وصال، جان من هدیهای برای تو آورد؛ طغرل، شمشیر تو که خون میریزد، بهدلیل اینکه بدون غلاف است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم نیست گر نه ما را دور فلک به کام است
دوری به مانه هرگز خوشتر ز دور جام است
بر بوی وصل جانان خون گشت آخرم دل
خود انتظار گویا، نوعی ز انتقام است
خلق ار به چارده شب، مه را تمام بینند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.