تاب رخت ندارد خورشید طاق گردون
بشکسته قدر یاقوت از این دو لعل میگون
امروز چون تو شاهی نبود به ملک خوبی
یکسر سپاه غمزه همراه چشم مفتون
جاری شود ز چشمم گریم اگر ز هجرت
مردم به آب ماند نهری شود چو جیحون
یارب ز ظلم کوشی دائم چرا خموشی
رخ را همیشه پوشی از عاشقان محزون؟!
جام شراب تا کی با غیر ما بنوشی؟!
ای لیلی زمانه رحمی به حال مجنون!
اندر حریم وصلت محرم همیشه اغیار
با ما که مردم از غم لطفی به حق بیچون!
نامت به هر سر بیت بنهاده همچو تاجی
جان شد برون که طغرل تا وا کشید مضمون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای برکه مبارک این بزمگاه میمون
فرخنده باد دائم بر شاه افریدون
تمثالها بدو بر مانند روی لیلی
فواره ها بدو در مانند چشم مجنون
چونان کز آب خیزد فواره ها بدو در
[...]
جشنی است بس مبارک عیدی است بس همایون
بر شهریار گیتی فرخنده باد و میمون
شاهی که طلعت او هر روز بندگان را
عیدی بود مبارک جشنی بود همایون
آنجا که هست کامش باکام اوست دولت
[...]
این وصلت مبارک وین مجلس همایون
بر پادشاه عالم فرخنده باد ومیمون
شاهی که باز چترش هر گه که پر گشاید
طاوس چرخش آید در سهیه یهمهیون
فر مانروای عالم مقصود نسل آدم
[...]
فرمانروای گردون رفعت علی نقی خان
کایوان همت اوست برتر ز سقف گردون
آن سرور فریدون شوکت که نعل اسبش
زیبد اگر زند طعن بر افسر فریدون
از رشک مه رایش در جیب دست موسی
[...]
خمر جنون و مستی ریزد بجام فرعون
تا خویش را شمارد از جهل خالق الکون
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.