جشنی است بس مبارک عیدی است بس همایون
بر شهریار گیتی فرخنده باد و میمون
شاهی که طلعت او هر روز بندگان را
عیدی بود مبارک جشنی بود همایون
آنجا که هست کامش باکام اوست دولت
وانجا که هست رایش بارای اوست گردون
تا آخته است خنجر پرداخته است گیتی
از دشمنان مُفْسِد وز حاسدان ملعون
هر سال ایزد او را ملکی دهد دگرسان
هر ماه دولت او را فتحی دهد دگرگون
گه گرد لشکر او خیزد ز آبِ دجله
گه ماه رایت او تابد زآب جیحون
بِفْزود دانش او بر دانش سکندر
بگذشت بخشش او از بخشش فریدون
با عدل او نماند جور و فساد و آفت
با تیغ او نپاید بند و طلسم و افسون
در دولتش چه گویم کز وصف هست برتر
در همتش چه گویم کز وهم هست بیرون
بحری است دست رادش بحری که موج او در
ابری است تیغ تیزش ابری که قطر او خون
از رنگ وز نمایش نیلوفرست تیغش
نیلوفری ندیدم کز وی دمد طَبَرْخون
ای خسروی که رادی بر دست توست عاشق
ای عادلی که شادی بر طبع توست مفتون
ملت بهتوست قایم همچون عَرَض به جوهر
دولت به توست باقی همچون رَصَد به قانون
در خاک همچو قارون رفتند دشمنانت
نشگفت اگر بر آری از خاک گنج قارون
گشتست عید فرخ با ماه دی موافق
در بزمگاه عالی باید دو آتش اکنون
از گونهٔ یک آتش پرلاله گشت ساغر
از قوت یک آتش پر لعل گشت کانون
شاها به این دو آتش بِفزْای شادکامی
وز عکس هر دو آتش بِفْروز روی هامون
دایم شنیده باداگوشت سماعِ مُطرب
دایم گرفته بادا دستت شراب گلگون
در جشن دین سِماطت چون جشن دین مبارک
بر ماه نو نشاطت چون ماه نو در افزون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای برکه مبارک این بزمگاه میمون
فرخنده باد دائم بر شاه افریدون
تمثالها بدو بر مانند روی لیلی
فواره ها بدو در مانند چشم مجنون
چونان کز آب خیزد فواره ها بدو در
[...]
این روزگار فرخ وین موسم همایون
بر تاج دین و دنیا فرخدهباد و میمون
خاتون باکسیرت کاندر سرای دولت
هرگز بزرگتر زو ننشست هیچ خاتون
هست از همه بزرگان در شرق و غرب عالم
[...]
این وصلت مبارک وین مجلس همایون
بر پادشاه عالم فرخنده باد ومیمون
شاهی که باز چترش هر گه که پر گشاید
طاوس چرخش آید در سهیه یهمهیون
فر مانروای عالم مقصود نسل آدم
[...]
فرمانروای گردون رفعت علی نقی خان
کایوان همت اوست برتر ز سقف گردون
آن سرور فریدون شوکت که نعل اسبش
زیبد اگر زند طعن بر افسر فریدون
از رشک مه رایش در جیب دست موسی
[...]
خمر جنون و مستی ریزد بجام فرعون
تا خویش را شمارد از جهل خالق الکون
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.