مرا عشق تو تا سرمایه دنیا و دین باشد
ازآن از دین و دنیا حاصل عمرم همین باشد
ز داغ فرقتت نالم ولی چون نی نمینالم
که این اندوه و محنت با من از خط جبین باشد
خم ابروش محمل بسته از بار اشارتها
ولی ترسم که چشم شوخ او اندر کمین باشد
بود با مهر روی او رسیدنهای من مشکل
که همچون سایه بخت تیرهام فرش زمین باشد
نمودم پیش استاد محبت ختم عشق او
ازآن با خاتم من نام او نقش نگین باشد
ز گنجور ازل آمد کلید گنج غم با من
به غیر از من کجا در مخزن محنت امین باشد؟!
کنون در باغ جای سبزه و گل ناز بو روید
به هرجایی که نقش پای آن نازآفرین باشد
خوشم با حسرت درد و غم هجران او طغرل
به کامم زهر هجرش خوشتر از صد انگبین باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هرکشورکه بخرامی فتوح تو چنینباشد
تورا از خلق و از خالق دعا و آفرین باشد
چه دانستم که این دریای بی پایان چنین باشد
بخارش آسمان گردد کف دریا زمین باشد
لب دریا همه کفر است و دریا جمله دینداری
ولیکن گوهر دریا ورای کفر و دین باشد
اگر آن گوهر و دریا به هم هر دو به دست آری
[...]
اگر بختم دهد باری که یارم همنشین باشد
زهی مقبل که من باشم زهی دولت که این باشد
نباید این چنین ماهی برون از هیچ خرگاهی
نظیرش گر همیخواهی مگر در حور عین باشد
میان ظلمت مویش به زیر پرتو رویش
[...]
طبیب جان بود آن دل که او را درد دین باشد
برو جان مهربان گردد چو او با تن بکین باشد
تن بی کار تو خاکست بی آب روان ای جان
دل بیمار تو مرده است چون بی درد دین باشد
تن زنده دلان چون جان وطن برآسمان سازد
[...]
سگ آن طیب انفاسم که رشک مشک چین باشد
نسیمی کز چنان گلزار خیزد اینچنین باشد
چنان از شوق او مستم که یکسان است پیش من
اگر در غایت یاری اگر در عین کین باشد
وصال مار اگر جویم حریفی بوالهوس باشم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.