سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۰ - حکایة فی اصحاب الفغلة
آن چنان شد که در زمین هری
ابلهی کرد رخ به برزگری
گفت با او ز روی نادانی
سبکی چیست در گران جانی
گر نداری همی تو خوار مرا
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۱ - در صفت ارکانی و گردونی با آن جهان الدنیا قنطرةٌ فاعبروها ولا تعمروها
آنچه ارکانی و آنچه گردونیست
زان جهان پوستهای بیرونیست
هرکه اندر جهان دین باشد
هر دمش آسمان زمین باشد
مرد تا در جهان دین نرسد
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۲ - تمثیل در مذمّت دوستی دنیا
ای گرفته به دست حرص و امل
پیر زالی سر تو زیر بغل
دو جهان آنکه علوی و سفلیست
صورت هر دو باز گویم چیست
این یکی پیر تنگ میدانیست
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۳ - فی ترک العادة بالمجاهدة
چکنی در کنار مادر خو
آخر ای نازنین کم از دو دو
پای در نه به راه بیفریاد
بر خرد خوان که هرچه باداباد
آنکه با میل مال و مُل باشد
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۴ - فی تسلّی قلوب الاخوة والاخوات
شوی خود را زنی بدید دژم
تنگ دل شد به شوی گفت این غم
گر برای منست بادی شاد
ور برای دل است پیشت باد
از پی نان مریز آب از روی
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۵ - فصل فیالحکمة ذکرالحکمة احکم فانّها بین الکائنات حکم مثل الاحباب والاعداء کمثل الدواء والداء در دوستی و دشمنی
مردم از زیرکان دژم نشود
مهر کز عقل بود کم نشود
مهر جاهل چو مُهره گردانست
مِهر کز عقل بود مهر آنست
با هوا مهر کین چه در خوردست
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۶ - حکایت در محبّت و دوستی خالص
دوستی دوست را مهمان شد
دوست حاضر نبُد پشیمان شد
گفت زن را که کدخدایت کو
زن ورا گفت گفتنی بر گو
گفت پیش آر کیسهٔ زر و سیم
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۷ - التمثّل فی ریا الحّب
آن شنیدی که عُمّر خطاب
دید قومی نشسته در محراب
کرد از آن قوم میر عدل سؤال
که کدامید چیستتان احوال
جمله گفتند ما رفیقانیم
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۸ - فی ذکر رفقاء السّوء
دوستی با مُقامر و قلّاش
یا مکن یا چو کردی آن را باش
دوستی کز پی پیاله کنند
ندهی پوست پوست کاله کنند
دوست خواهی که تا بماند دوست
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۹ - فی ترک المخالطة معالاوباش
خلق جز مکر و بند و پیچ نیند
همه را آزمودم ایچ نیند
گر همه در برت فرو ریزد
مرد عاقل درو نیاویزد
گر نهای همچو مه به نور گرو
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۰ - حکایت در بیوفایی
قصهای یاد دارم از پدران
زان جهاندیدگان پرهنران
داشت زالی به روستای تگاو
مَهسَتی نام دختری و سه گاو
نوعروسی چو سرو تر بالان
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۱ - در صفت ابلهان گوید
صحبت ابلهان چو دیگ تهیست
از درون خالی از برون سیهیست
دوستی ابلهان ز تقلید است
نز ره عقل و دین و توحیدست
ببُر از دوستی خلق سبک
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۲ - فی تحقیق العشق
آن شنیدی که در عرب مجنون
بود بر حسن لیلی او مفتون
دعوی دوستی لیلی کرد
همه سلوی خویش بلوی کرد
حلّه و زاد و بود خود بگذاشت
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۳ - التمثّل فیالانسان و عمله
آن نبینی که پادشهزاده
که ورا ملکتست آماده
باشد اندر سرای و حجرهٔ خاص
بر سرش خادمان با اخلاص
تا به بازی فراش نگذارند
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۴ - التمثّل فی صفةالانسان
آن شنیدی که رفت زی قاضی
تا کند خصم خویش را راضی
بود مردی در آن میانه گواه
که ز آبادی خود نبود آگاه
چون گواهی بداد قاضی گفت
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۵ - التمثیل فی شکر هدایةالاسلام
بود عمّر نشسته روزی فرد
گردش اصحاب صفّه با غم و درد
هریک از شادی ره اسلام
یاد میکرد بر گشاده کلام
هم کهن پیر و هم جوان تازه
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۶ - التّمثیل فی صلابة طریق الاسلام
رفت زی روم و فدی از اسلام
تا شوند از جهاد نیکو نام
وهنی افتاد تا شکسته شدند
چند کس زان میانه بسته شدند
علوی بود و دانشومندی
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۷ - التمثیل فی اعتقادالسوء والخوف من قلّة الرزق
بود مردی مُعیل بس رنجور
شده از عمر و عیش خویش نفور
مرد را ده عیال و کسب قلیل
گشت بیچاره زار مرد معیل
از عیال و طفول رخ برتافت
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۸ - حکایت در ظالم و مظلوم
کودکی با حریف بیانصاف
گفت کای سر به سر دغا و خلاف
تو درازی و نیز در یازی
پس همان به که گَوز کم بازی
اندرین شاهراه بیم و امید
[...]

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۹ - ذکر انقطاع نسب
آدم پاک را برآر از گِل
چشم روشن مدار و تاری دل
به خدای ار بود ز بهر شرف
از خلیفه خدای چون تو خلف
گر تو اینجا نسب درست کنی
[...]
