گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۸ - فصل در اکل و شرب

 

از پی لقمه‌ای چه ترش و چه شور

تا کی این گفت و گوی شیرین شور‌؟

بر در این و آن چو سگ چه دوی‌؟

گر نه‌ای سگ چنین به تک چه دوی‌‌؟

بیش خوردن قوی کند گردن

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۹ - فصل فی الرزق

 

آنکه جان آفرید‌، روزی داد

شور‌بختی و نیک‌روزی داد

روزی از وی طلب‌، نه از مکسب

از فلک جوی مه‌، نه از نَخشَب

غم روزی مخور که خود برسد

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۰ - یسئلونک عن الروح قل الروح من‌امرربی

 

در کلام مجید ایزد فرد

«‌امر» گفت آن چنانکه یادش کرد

تو به حرص و حسد میالایش

به خصال حمیده آرایش

با سگ و خوک همنشین مکنش

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۱ - خطاب به خورشید

 

ای خطاب تو نیر اعظم

ای خضر کسوف مسیحا دم

ای فریدون خطهٔ اعلی

بی نصیب از تو دیدهٔ اعمی

چون نمایی به صبح رایت نور

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۲ - و الشمس و ضحاها و القمر اذا تلاها

 

ای مسلم‌ترا سحر خیزی

هر سحر چون زخواب برخیزی

سر زبالین شرق برداری

دامن وجیب پر ز زرداری

پس کنی در جهان زرافشانی

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۳ - فصل فی ذم الظلم

 

در جهان هرکه بینی از که و مه

همه دربند آنکه فردا به

همه را بر امید بوک و مگر

عمر بگذشت و روز روز بتر

کار بر خاص و عام شد مشکل

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۴ - حکایت

 

بود در عهد ما شهی کافر

نام او در جهان به عدل شمر

سایهٔ عدل بر جهان گسترد

خلق را در خط امان آورد

ملک خود را به عدل‌کرد آباد

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۵ - الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم

 

باز دیدم که ظالمان بودند

در جهان هفته‌ای نیاسودند

زانکه او ظالم و مسلمان بود

خلق‌، عاجز، خدای، ناخشنود

چشم دل باز کن ز روی یقین

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۶ - در فضیلت عدالت

 

عدل شمعی بود جهان افروز

ظلم شه آتشی ممالک سوز

رخنه در ملک شاهی آرد ظلم

در ممالک تباهی آرد ظلم

شه چو ظالم بود نپاید دیر

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب

 

ای دریغا که در زمانهٔ ما

هزل آید به کارخانهٔ ما

هزل را خواستگار بسیار است

زنخ و ریشخند در کار است

میل ایشان به هزل بیشتر است

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

صدر تو چرخست و تن را بال سست

روی تو شیدست و جان را چشم درد

جان من آزاد کن تا عقل من

هر دمت گوید زهی آزاد مرد

تازه گردانم به ناجستن که باد

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

حرص‌وشهوت‌خواجگان‌راشاه‌ومارابنده‌اند

بنگر اندر ما و ایشان گرت ناید باوری

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

درویش نیم اگرچه کم می‌کوشم

دیوانه نیم اگرچه گم شد هوشم

گر بی‌برگی به مرگ مالد گوشم

آزادی را به بندگی نفروشم

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

هیچکس‌رانامده‌است‌ازدوستان‌درراه‌عشق

بی‌زوال ملک‌صورت ملک‌معنی‌در کنار

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

ما کلف الله نفسا فوق طاقتها

ولا تجود ید الا بما تجد

تا سنائی کیست کاید بر درت

مجد کو تا گویدش کز راه برد

نام او می‌دان و نقشش را مبین

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

زین جهان همه سراسر غم

دلم از دل گرفت و از جان هم

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

آن دختر دوشیزه که دوشش دادند

امروز چو دی به شام توشش دادند

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی

 

ای درون پرور برون آرای

وی خردبخش بی‌خرد بخشای

خالق و رازق زمین و زمان

حافظ و ناصر مکین و مکان

همه از صنع تو مکان و مکین

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲ - فصل معرفت

 

به خودش کس شناخت نتوانست

ذات او هم بدو توان دانست

عقل حقش بتوخت نیک بتاخت

عجز در راه او شناخت شناخت

کرمش گفت مر مرا بشناس

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳ - فصل وحدت و شرح عظمت

 

احدست و شمار از او معزول

صمدست و نیاز ازو مخذول

آن احد نی که عقل داند و فهم

و آن صمد نی که حس شناسد و وهم

نه فراوان نه اندکی باشد

[...]

سنایی
 
 
۱
۶۶
۶۷
۶۸
۶۹
۷۰
۹۱