گنجور

 
سنایی

در جهان هرکه بینی از که و مه

همه دربند آنکه فردا به

همه را بر امید بوک و مگر

عمر بگذشت و روز روز بتر

کار بر خاص و عام شد مشکل

غصه دارند این و آن حاصل

رفت کار جهانیان ز نسق

گشت یکباره مُلک بی‌رونق

کرد بنیاد ملک‌، ظلم‌، خراب

رفت خورشید عدل زبر سحاب

چرخ منسوخ کرد آیت عدل

سرنگون گشت باز رایت عدل

معدلت اندرین زمانهٔ شوم

شد چو سیمرغ و کیمیا معدوم

نیست انصاف در ولایت ما

دل ما خون شد از حکایت ما

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]