گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۳

 

بر لب دریا چه می گردی نشین

همچو ما با ما در این دریا نشین

مجلس عشق است و ما مست خراب

سر قدم ساز و بیا از پا نشین

در خرابات مغان افتاده‌ایم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۴

 

در مرتبه ای جسمست در مرتبه ای روحست

در مرتبه ای جان است در مرتبه ای جانان

در مرتبه ای جام است در مرتبه ای باده

در مرتبه ای ساقی در مرتبه ای رندان

در مرتبه ای شاه است در مرتبه ای درویش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۵

 

وصله ای از خرقهٔ ما هر که یافت

عارفانه خوش همی پوشد به جان

عاقبت روزی به منزل می رسد

آنچنان رهرو که می کوشد به جان

خم می در جوش و ما مست و خراب

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۶

 

ار قضای خدای عزوجل

حی قیوم و قادر و سبحان

نیم ساعت گذشته بود از روز

روز آدینه در مه شعبان

یازدهم بود وقت ماه شریف

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۷

 

چو پادشاه در عالم گدای حضرت اوست

گدای حضرت او باش و پادشاهی کن

چو در طریق مروت موافقت شرط است

مکن مخالفت او و هر چه خواهی کن

به نزد اهل ارادت ، توئی مناهی تو است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۸

 

دست در دست زن مزن خواجه

دست در دست شیرمردان زن

ملک توران گذار و خوش می باش

آتشی در وجود ایران زن

در خرابات رو خوشی بنشین

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۹

 

نیم تنی ملک سلیمان گرفت

چشم گشا قدرت یزدان ببین

پای نه و چرخ به زیر رکاب

دست نه و ملک به زیر نگین

ملک خدا می دهد اینجا که راست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۰

 

گفته بودم تو را که گندم کار

چون تو جو کاشتی برو به درو

هر چه کاری بدان که برداری

خواه گندم بکار و خواهی جو

تخم نیکی بکار و بد بگذار

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۱

 

واحدیت یکی است از وجهی

احدیت یکی است از همه رو

چون یکی در یکی ، یکی باشد

به همه وجه آن یکی می گو

واحدیت طلب کن از اسما

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۲

 

نیک و بد را به لطف خود بنواز

آنگهی خوش بزی و خوش می رو

این نصیحت قبول اگر نکنی

بگذر از این فقیر و خوش می رو

دست ریش دنیی دون زن

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۳

 

منم که همت من جز خدا نمی جوید

خوشست همت عالی که باد پاینده

مرا به سایهٔ طوبی چه التفات بود

که هست سایهٔ من آفتاب تابنده

تو راست دنیی وعقبی مراست حضرت او

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۴

 

منم که همت من جز خدا نمی جوید

خوش است همت عالی که باد پاینده

هزار مطرب عشاق را نوا سازم

چو ساز ما بنوازد به لطف سازنده

به هر طرف که نظر می کنم به دیدهٔ خود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۵

 

دولتت را که هست پاینده

باد فرخنده سال آینده

سایهٔ دولت تو بر عالم

هست چون آفتاب تابنده

بر در حضرتت ملازم باد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۶

 

نود و هفت سال عمر خوشی

بنده را داد حی پاینده

گرچه امسال هست سال قران

تا چه آید ز سال آینده

نعمت الله خدا به ما بخشید

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۷

 

هرکس که لباس احدی پوشیده

در راه خدا چو احمدی کوشیده

هر خم شرابی که در این میکده بود

مستانه به ذوق همچو ما نوشیده

از آتش عشق در خرابات فنا

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۸

 

در روزه و در زکوة و در حج

اسرار بسی بود نهفته

اما سری که در نماز است

سرّی است که با تو کس نگفته

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۹

 

در خواجه باغ صبحگاهی

بنمود جمال خویش آن ماه

دیدم دو جهان چو یک درختی

بر هر برگی نوشته الله

آن برگ درخت و میوه اش بود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۲۰

 

ای که می‌پوشی لباس اهل دل یک ره بدان

کز ره معنی ده و دو ترک دارد تاج شاه

ترک بخل و ترک بغض و ترک قهر و ترک کین

ترک خود بینی و ترک عیب کن بی‌اشتباه

ترک نخوت ترک شهوت ترک آزار کسان

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۲۱

 

به کرامات صوفیی در جنگ

دستبردی نمود مردانه

یا کرامات بود یا که نبود

به مثل چون خر است و ویرانه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۲۲

 

ذکر حق قوت خویشتن سازد

هر که را هست با منش یاری

همچو مسهل که می‌خورد رنجور

تا شفا یابد او ز بیماری

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
sunny dark_mode