گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نود و هفت سال عمر خوشی

بنده را داد حی پاینده

گرچه امسال هست سال قران

تا چه آید ز سال آینده

نعمت الله خدا به ما بخشید

ساز ما را نواخت سازنده

ز آفتاب جمال او ذرات

ماه رویند دل نوازنده

در ترقی است ذوق ما جاوید

خوش بود دولت فزاینده

خوش در معرفت گشوده به ما

رحمت حضرت گشاینده

آینه صد هزار می بینم

در همه آن یکی نماینده

این عنایت نگر که حضرت او

کرمی کرده است پاینده

دل ما چشمه ای است یا بحری

از وی آب حیات زاینده

می کشد عشق او روان چه کنم

جذبهٔ او مرا رباینده

نور سید به نور او دیدم

آفتابی خوش است تابنده

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

تیغ قهرت چو به وقت اندر دست

رویت از پس چو مهر تابنده

بانگ به وقت چو نفخ صور شده ست

که چو بشنیدمش شدم زنده

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سوزنی سمرقندی

عاشقم بر نجیبک منده

آن اجل غمزه امل خنده

آنکه عاشق کشد بغمزه و ناز

کند از خنده مرده را زنده

آن بت شوخدیده کز رخ اوست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ای دل و جان بیاد تو زنده

همه فانی تو حیّ پاینده

ای ز نعت صفات لم یزلت

فکر انسان سپر بیفکنده

اعتقادات اهل باطل را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه