گنجور

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

شود به طلعت مهدی چو دیدگانم باز

چه شکر گویمت ای کارساز بنده‏نواز

مرا که گفتن حرفش به جوش می‏آرد

عجب نباشد اگر از لقا کنم پرواز

خوش آن زمان که اگر پرسمش جواب دهد

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

خدای عزّوجل کارساز بنده‌‏نواز!

مهمّ ما به قدوم ولیّ خویش بساز!

به دست خویش اسیریم فکک الاسرا

میان خلق غریبیم ای غریب‌نواز

جماعتی که ز ابلیس برده‌‏اند گرو

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

خداوندا مرا برهان ز دنیا و شر و شورش

به فضل خود نجاتم ده ز کنج آن دل کورش

بده توفیق حکم و حکمت و اخلاص در طاعت

لقای صاحب الامر و تمتع بردن از نورش‏

امید وصل او دارد مرا در بند این نشأه

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

جان نخواهد که شود ز آتش شوق تو خلاص

ماهی دلشده در بحر خیالت غواص

به هواداری تو شمع صفت از سر سوز

کردم ایثار تن خویش ز روی اخلاص

هم چو پروانه بر شمع جمال تو تمام

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

حرف وجود او جهان جمله گرفت طول و عرض

رفع نمی‏شود بلی حجت حق ز روی ارض

مهر محبت شما بر همه خلق واجب است

بلکه ولای آل بر جمله ملائک است فرض

نور شماست منتشر در همه جرم آسمان

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶

 

در غم شوق تو سخن کس ننوشت بدین نمط

خوش‌تر از این کسی نگفت نیست در این سخن غلط

از هوس لقات کان زآب حیات خوشتر است

گشته روان ز دیده‏‌ام چشمه آب همچو شط

گر به هوات می‌‏دهم گرد مثال جان و دل

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

ز مکر و کید اعادی تو را خدا حافظ

ز حادثات نگهبان و از بلا حافظ

وجود تست سبب آسمان و غبرا را

همیشه باد وجود تو را خدا حافظ

به تو ملائک هفت آسمان بود محفوظ

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

در غم هجرانت ای مهدی گدازانم چو شمع

شب‏ نشین در مسجد و محراب سوزانم چو شمع

چند بیتی حافظ شیراز اینجا گفته است

گر بخوانم عالمی را زان بگریانم چو شمع

رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

منم غلام به اخلاص آن امام مطاع

از اوست امر و ازین بنده امتثال و سماع

نه لوح سینه غباری ز دشمنی دارد

نه با کسی بود از بهر مال و جاه نزاع

به دل محبت آل نبی بس است مرا

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

بسی شدم به بلاد و جبال و کوچه و باغ

به کوی مهدی هادی کسی نداد سراغ

چه حکمتست که محرومم از جمال امام

مگر ز معصیت آید مرا به دل این داغ

مرا شب است ز هجران او سراسر عمر

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

می‏روم از بر امام طوف‏کنان به هر طرف

طالع اگر مدد کند دامنش آورم به کف

در ره او رود سرم باز لقاش برخورم

این بشود زهی طرب آن بشود زهی شرف

سعی من از برای او جان و دلم فدای او

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

سلوک راه حق و خدمت امام شفیق

گرت مدام میسر شود زهی توفیق

جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است

که نیست راهنمائی به حق جدیر و حقیق

بسی مسائل دینیه خورده است گره

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

برای مهدی هادی بخوان شأن فراق

سرود حافظ شیراز در بیان فراق

زبان خامه ندارد سر بیان فراق

وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق

رفیق خیل خیالم و هم عنان شکیب

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

امام و سید و مولای من جعلت فداک

تو گر شفیع منی از گنه ندارم باک

به جز ولای توأم گرچه نیست دستاویز

ولی بس است ولائیکه باشد از دل پاک

مرا امید وصال تو زنده می‏دارد

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

خوش خبر باش ای نسیم شمال

که به ما می‏رسد شمیم وصال‏

یا برید الحما حماک اللّه

مرحبا مرحبا تعال تعال

أین مهدینا و منزله؟

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

اگر به کوی امامم بود مجال وصول

رسد به دولت وصلش نوای من به حصول‏

من شکسته بی‏دست و پا به درگه او

به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول‏

کجا روم چکنم حال دل کرا گویم

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

حاشا که من حدیث ثنای تو طی کنم

من لاف شوق می‏زنم این کار کی کنم

کو پیک صبح تا گله‏های شب فراق

با آن خجسته طلعت فرخنده پی کنم

مهدی کجاست تا همه محصول زهد و علم

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

غم زمانه که هیچش گران نمی‌‏بینم

دواش غیر امام زمان نمی‏‌بینم‏

عجب بود که در ایام ما ظهور کند

چرا که طالع خویش آن چنان نمی‌‏بینم

ز دامن غم او دست بر نمی‏‌دارم

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

ما شبی دست برآریم و دعائی بکنیم

غم هجران تو را چاره ز جائی بکنیم

خشک شد بیخ طرب راه مقام تو کجاست

تا در آن آب و هوا نشو و نمائی بکنیم

دل بیمار شد از دست رفیقان مددی

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

نماز شام غریبان چو گریه آغازم

به مویه‏‌های غریبانه قصه پردازم

به یاد مهدی هادی چنان بگریم زار

که راه و رسم فراق از جهان براندازم

من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب

[...]

فیض کاشانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode