گنجور

 
فیض کاشانی

امام و سید و مولای من جعلت فداک

تو گر شفیع منی از گنه ندارم باک

به جز ولای توأم گرچه نیست دستاویز

ولی بس است ولائیکه باشد از دل پاک

مرا امید وصال تو زنده می‏دارد

وگرنه هر دمم از هجر تست بیم هلاک

نفس نفس اگر از باد نشنوم بویت

زمان زمان کنم از غم چو گل گریبان چاک‏

اهمّ مقصد قلبی جهاد بین یدیک

ارید طول حیاتی لان اکونُ فداک

فدای تو نکنم مال و جان و دل حاشای

شفاعتم نکنی روز ابتلا حاشاک

عزیز نزد خدا آن بود که همچون فیض

نهد به درگه تو روی مسکنت بر خاک