گنجور

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

به حقارت منگر مدعیا ایران را

ایزد آباد کند عاقبت این ویران را

یوسفی هست به حسن ار چه بود زندانی

عزت مصر، ز یادش برد این زندان را

گرچه در عهد قدیمش همه مینو خواندند

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

سپیده دم بدم کشد اساس اعتبار شب

به آب صلح شوید او سیاهی عذار شب

غزال خوش خرام من فتاده شب بدام من

اگرچه ناروا بود، به راستی شکار شب

همای قدس آشیان فکنده، سایه بر جهان

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳

 

نظر از روت کی بردارم امشب

اگر دشمن کشد بردارم امشب

به دار، ار کشته شد هر کس عجب نیست

من از این دار، برخوردارم امشب

اگر کم شد کسان را قدر، از دار

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

بود تا صبح مهمان یارم امشب

ز بخت و عمر برخوردارم امشب

بود روح القدس تا صبح ساقی

که هم پیمانه شد دلدارم امشب

بود در بر مرا آن آیت نور

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

برفت آن مه بی مهر از کنار امشب

کنم ز جان و تن و عمر خود کنار امشب

بدین امید که گیرم عنان مرکب او

پیاده رفتم و آن ماهرو سوار امشب

برفت یار و من اندر قفاش رخت حیوة

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

پرد، در عرش مرغ جانم امشب

که آید در برم جانانم امشب

الا صیاد دنیا ای ستمگر

از این دام و قفس برهانم امشب

وصال یار را خواهانم امروز

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

ای ز سر، تا به قدم ناز و عطیب

عضو عضو تو همه طیب طیب

این سخن با که توان گفت که ما

جز تو محبوب ندیدیم و حبیب

چند تازی فرس ای گرم عنان

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

طالع به صبحدم شود، ار با تو آفتاب

پنهان کند ز شرم تو، رخساره در سحاب

مه را، ز خجلت تو بود، روی در محاق

وز شرم، آفتاب به رخ افکند نقاب

خورشید منکسف شود و ماه منخسف

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

ز چشم ساقی و تاب شراب و بانگ رباب

به روز و شب همه افتاده ایم مست و خراب

رفیق صادق و یار موافق ار نبود

رفیق رطل شرابست و یار غار کباب

اگر رقیب گریزد ز کلک ما چه عجب

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

ای فلک ببال امروز، وی زمین بناز امشب

زانکه باده شد مقصد زانکه ساده شد مطلب

شاه عشق پیدا شد رایتش هویدا شد

ای جهانگیری زد، رکاب بر مرکب

صلح در رکاب او عدل در جناب او

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

ای خلق همه خلق ز اخلاق تو تذهیب

وی نام گرامت همه جا باعث تحبیب

ای دفتر انصاف ز عنوان تو تزئین

وی نامه اخلاص ز انشاء تو تذهیب

شد خانه دلها همه معمور، به امرت

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

ای امم را سر بسر مالک رقاب

شرمگین ماه از رخت چون آفتاب

ساخت تا نقاش قدرت نقش تو

حسن یوسف گشت چون نقشی برآب

هر که دیدت رخ به بیداری به روز

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

ناصح چو گذشت از سرم آب

ترسانیم از چه رو، ز غرقاب

چون آب ز سر گذشت غم نیست

گرداب بود و یا که گرد آب

امروز متاع کم بهائی است

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

دهر است پر از فتنه و شهر است پرآشوب

از چشم سیه مست تو ای بر همه محبوب

آن کس که همی گفت منم فاتح و غالب

شد با سپه و خیل و حشم عاجز و مغلوب

بس طرفه بناها که بدی جنت شداد

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

در کاسه دو چشم بود خون دل شراب

وز آتش درون شده لخت جگر کباب

از فتنه های دوره آخر زمان ببین

ایران در اضطراب و جهانی در انقلاب

از خون عاشقان وطن گشت کوه و دشت

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

ببین که عشق تو افروخت آتش اندر آب

مراست کشتی تن غرق اشک همچو حباب

هوای کوی تو از سر نمیرود ما را

هزار، بار شویم آب اگر، به شکل حباب

زبی حسابی ابنای روزگار افسوس

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

صبح شد ساقیان مست و خراب

در کدو، از سبو کنید شراب

شب تاریک روز روشن شد

الصبوح الصبوح یا اصحاب

صبح شد نوبت صبوحی شد

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

عطسه مشکبار زد صبح جهان چو رفت شب

لخلخه سای شد صبا باده مشکبو طلب

باده جام جم بکش تا خط جور دمبدم

زانکه تو، هم به جای جم منتجبی و منتخب

باغ بهشت شد عدن دشت بصورت ارم

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

بر در میکده درویش بنه پای طلب

رو حیات ابد امروز از این خانه طلب

میخ این چادر، صد پاره به دل زن نه به گل

هر چه خواهی طلب از باده فروشان به ادب

خدمت پیرمغان رو، به حقارت نه به کبر

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

زد صبح صادق سر از غیائب

چون روی یار از مشگین ذوائب

از شمس رویت شد مملو نور

حب المشارق ذیل المغارب

شمشیر خون ریز از کف بیفکن

[...]

حاجب شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۴
۸
sunny dark_mode