گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷

 

ما قد ترا بنده‌تر از سرو روانیم

ما خد ترا سغبه‌تر از عقل و روانیم

بی روی تو لب خشک‌تر از پیکر تیریم

با موی تو دل تیره‌تر از نقش کمانیم

بیرون ز رخ و زلف تو ما قبله نداریم

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - ترجیع در مدح تاج‌الدین ابوبکربن محمد

 

در ده می اسوده که امروز برآنیم

کاسباب خرد را به می از پیش برانیم

زانگونه می صرف که چون یک دو سه خوردیم

در چشم خود از بی‌خبری هیچ نمانیم

با کام خرد کام نگنجد به میانه

[...]

سنایی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۴

 

بشکن قدح باده که امروز چنانیم

کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم

گر باده فنا گشت فنا باده ما بس

ما نیک بدانیم گر این رنگ ندانیم

باده ز فنا دارد آن چیز که دارد

[...]

مولانا
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰

 

ما جرعه چشانیم ولی خضرو شانیم

ما راه نشینیم ولی شاه نشانیم

ما صید حریم حرم کعبه قدسیم

ما راهبر بادیه ی عالم جانیم

ما بلبل خوش نغمه ی باغ ملکوتیم

[...]

خواجوی کرمانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۳

 

ما مرشد عشاق خرابات جهانیم

ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

تو از همدانی ولیکن همه دان نه

از ما شنو ای دوست که سر همه دانیم

تو عالم یک حرفی ما عالم عالم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۶

 

ما ساقی سرمست خرابات جهانیم

سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم

ما گوهر روحیم که در جسم روانیم

جامیم و شرابیم به معنی و به صورت

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴

 

ما رند خراباتی بی نام و نشانیم

صد خرمن ناموس بیک جو نستانیم

ما را بکتابی نبود حاجت ازآن رو

کاسرار جهان از ورق روی تو خوانیم

دیدیم ز ذرات جهان عکس جمالت

[...]

اسیری لاهیجی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » مسبع

 

ماییم که در دوستیت یک جهتانیم

در راه تو هر عهد که بستیم بر آنیم

عمریست که تو غایبی و ما نگرانیم

در آرزوی روی تو با آه و فغانیم

دور از تو بسی خسته دل سوخته جانیم

[...]

فضولی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترجیعات » ترجیع بند - ما گوشه نشینان خرابات الستیم

 

دیری ست که ما معتکف دیر مغانیم

رندیم و خراباتی و فارغ ز جهانیم

لای ته خم سندل سر ساخته یعنی

ایمن شده از دردسر کون و مکانیم

چون کاسه شکستیم نه پر ماند و نه خالی

[...]

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳۷

 

اشک است درین مزرعه تخمی که فشانیم

آه است درین باغ نهالی که رسانیم

گرد سفر از جبهه ما شسته نگردد

تا رخت چو سیلاب به دریا نکشانیم

از ما گله بی ثمری کس نشنیده است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳۸

 

تا در خم این کارگه شیشه گرانیم

چون طفل در آیینه به حیرت نگرانیم

از رهگذر گوش، صدف کان گهر شد

ما هرزه در ایان همه چون موج زبانیم

در بتکده بیگانه تر از قبله نماییم

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۱

 

ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم

دل داده و جان باخته اش از دل و جانیم

از سیل سرابست خطر خانهٔ ما را

چون نقش قدم پر حذر از ریگ روانیم

در انجمن هرزه در ایان سبک مغز

[...]

جویای تبریزی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

ما راز نهانیم که در قلب جهانیم

در قلب جهانیم که ما راز نهانیم

ما سر سویدای جهانیم که راز است

راز است که ما سر سویدی جهانیم

ما بخت جوانیم که در صحبت پیریم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
sunny dark_mode