گنجور

 
سنایی

ما قد ترا بنده‌تر از سرو روانیم

ما خد ترا سغبه‌تر از عقل و روانیم

بی روی تو لب خشک‌تر از پیکر تیریم

با موی تو دل تیره‌تر از نقش کمانیم

بیرون ز رخ و زلف تو ما قبله نداریم

بیش از لقب و نام تو توحید نخوانیم

در ره روش عقل تو ما کهتر عقلیم

وز پرورش لفظ تو ما مهتر جانیم

از تقویت جزع تو خردیم و بزرگیم

وز تربیت عقل تو پیریم و جوانیم

در کوی امید تو و اندر ره ایمان

از نیستی و هستی بر بسته میانیم

یک بار برانداز نقاب از رخ رنگین

تا دل به تو بخشیم و خرد بر تو فشانیم

وز نیز درین پرده جمال تو ببینیم

شاید که بر امید تو این مایه توانیم

گر ز آتش عشق تو چو شمع از ره تحقیق

سوزیم همی خوش خوش تا هیچ نمانیم

تا از رخ چون روز تو بی واسطهٔ کسب

چون ماه ز خورشید فلک مایه ستانیم

ما را غرض از خدمت تو جز لب تو نیست

نه در پی جانیم نه در بند جهانیم

شاید که شب و روز همه مدح تو گوییم

در نامهٔ اقبال همه نام تو خوانیم

زان باده که خواجه از کف اقبال تو خوردست

درده تو سنایی را چون کشتهٔ آنیم

فرخنده حکیمی که در اقلیم سنایی

بگذشت ز اندازهٔ خوبی و ندانیم

 
 
 
سنایی

در ده می اسوده که امروز برآنیم

کاسباب خرد را به می از پیش برانیم

زانگونه می صرف که چون یک دو سه خوردیم

در چشم خود از بی‌خبری هیچ نمانیم

با کام خرد کام نگنجد به میانه

[...]

مولانا

بشکن قدح باده که امروز چنانیم

کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم

گر باده فنا گشت فنا باده ما بس

ما نیک بدانیم گر این رنگ ندانیم

باده ز فنا دارد آن چیز که دارد

[...]

خواجوی کرمانی

ما جرعه چشانیم ولی خضرو شانیم

ما راه نشینیم ولی شاه نشانیم

ما صید حریم حرم کعبه قدسیم

ما راهبر بادیه ی عالم جانیم

ما بلبل خوش نغمه ی باغ ملکوتیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

ما مرشد عشاق خرابات جهانیم

ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

تو از همدانی ولیکن همه دان نه

از ما شنو ای دوست که سر همه دانیم

تو عالم یک حرفی ما عالم عالم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
اسیری لاهیجی

ما رند خراباتی بی نام و نشانیم

صد خرمن ناموس بیک جو نستانیم

ما را بکتابی نبود حاجت ازآن رو

کاسرار جهان از ورق روی تو خوانیم

دیدیم ز ذرات جهان عکس جمالت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه