ما رند خراباتی بی نام و نشانیم
صد خرمن ناموس بیک جو نستانیم
ما را بکتابی نبود حاجت ازآن رو
کاسرار جهان از ورق روی تو خوانیم
دیدیم ز ذرات جهان عکس جمالت
زان روی دو کون آینه روی تو دانیم
برچشم حقارت منگر صورت مارا
زیرا که بمعنی همگی جان جهانیم
پیدا بود از کون و مکان پرتو ذاتم
در پرده اسما و صفت گرچه نهانیم
در بحر وجودم دو جهان نقش حبابست
دریای محیطیم که بی قعر و کرانیم
گه مطلقم و گاه مقید ز اسیری
گاهی دگر آزاده ز هر نام و نشانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بینام و نشانی خود اشاره میکند و بیان میکند که از جهل و ناموس فاصله دارند. آنها به کتابی نیازی ندارند، چراکه اسرار جهان را از روی معشوق خود میخوانند. شاعر تأکید میکند که زیبایی معشوق در تمام ذرات جهان منعکس است و نباید به ظاهر او توجه کنند، زیرا آنها خود به معنای عمیقتری از وجود دست یافتهاند. وجود آنها در عین حال که در پرده است، حقیقتی غنی و بینهایت دارد. شاعر خود را گاه آزاد و گاه مقید میداند، اما در نهایت به وحدت و آزادی روحی دست مییابد.
هوش مصنوعی: ما افرادی بدون نام و نشان در دنیای شراب و خوشگذرانی هستیم، که حتی به ارزش و احترام بسیار زیادی اهمیت نمیدهیم.
هوش مصنوعی: ما به کتاب احتیاجی نداریم، زیرا رازهای جهان را از چهرهٔ تو میخوانیم.
هوش مصنوعی: ما در ذرات جهان، تصویر زیباییات را دیدیم و از این رو، در آینهای که روی آن قرار دارد، به تو پی بردیم.
هوش مصنوعی: به چهره من نگاه نکن و نه به حقارت من، چرا که ما نمایانگر جان جهان هستیم.
هوش مصنوعی: من به وضوح از وجود و فضا نمایانم و نور وجودم در پس نامها و ویژگیها نهفته است، هرچند که به ظاهر پنهان میباشم.
هوش مصنوعی: در وجود من دو جهان به شکل حباب وجود دارند، و ما مانند دریایی هستیم که نه عمق دارد و نه انتها.
هوش مصنوعی: من گاهی کاملاً آزاد و گاهی محدود هستم. در برخی مواقع اسیر هستم و در مواقعی دیگر از هر گونه نام و نشانی آزادیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما قد ترا بندهتر از سرو روانیم
ما خد ترا سغبهتر از عقل و روانیم
بی روی تو لب خشکتر از پیکر تیریم
با موی تو دل تیرهتر از نقش کمانیم
بیرون ز رخ و زلف تو ما قبله نداریم
[...]
بشکن قدح باده که امروز چنانیم
کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم
گر باده فنا گشت فنا باده ما بس
ما نیک بدانیم گر این رنگ ندانیم
باده ز فنا دارد آن چیز که دارد
[...]
ما جرعه چشانیم ولی خضرو شانیم
ما راه نشینیم ولی شاه نشانیم
ما صید حریم حرم کعبه قدسیم
ما راهبر بادیه ی عالم جانیم
ما بلبل خوش نغمه ی باغ ملکوتیم
[...]
ما مرشد عشاق خرابات جهانیم
ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
تو از همدانی ولیکن همه دان نه
از ما شنو ای دوست که سر همه دانیم
تو عالم یک حرفی ما عالم عالم
[...]
ماییم که در دوستیت یک جهتانیم
در راه تو هر عهد که بستیم بر آنیم
عمریست که تو غایبی و ما نگرانیم
در آرزوی روی تو با آه و فغانیم
دور از تو بسی خسته دل سوخته جانیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.