گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

ما ساقی سرمست خرابات جهانیم

سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم

ما گوهر روحیم که در جسم روانیم

جامیم و شرابیم به معنی و به صورت

گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم

این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم

هر چیز که ما طالب آنیم همانیم

گرچه نگرانند به ما خلق جهانی

در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم

بی زهد توانیم که عمری به سر آریم

بی جام می عشق زمانی نتوانیم

آوازه درافتاد که ما مست خرابیم

والله به سر سید عالم که چنانیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

ما قد ترا بنده‌تر از سرو روانیم

ما خد ترا سغبه‌تر از عقل و روانیم

بی روی تو لب خشک‌تر از پیکر تیریم

با موی تو دل تیره‌تر از نقش کمانیم

بیرون ز رخ و زلف تو ما قبله نداریم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مولانا

بشکن قدح باده که امروز چنانیم

کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم

گر باده فنا گشت فنا باده ما بس

ما نیک بدانیم گر این رنگ ندانیم

باده ز فنا دارد آن چیز که دارد

[...]

خواجوی کرمانی

ما جرعه چشانیم ولی خضرو شانیم

ما راه نشینیم ولی شاه نشانیم

ما صید حریم حرم کعبه قدسیم

ما راهبر بادیه ی عالم جانیم

ما بلبل خوش نغمه ی باغ ملکوتیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

ما مرشد عشاق خرابات جهانیم

ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

تو از همدانی ولیکن همه دان نه

از ما شنو ای دوست که سر همه دانیم

تو عالم یک حرفی ما عالم عالم

[...]

اسیری لاهیجی

ما رند خراباتی بی نام و نشانیم

صد خرمن ناموس بیک جو نستانیم

ما را بکتابی نبود حاجت ازآن رو

کاسرار جهان از ورق روی تو خوانیم

دیدیم ز ذرات جهان عکس جمالت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه