ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم
جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم
این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم
گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالت سرمستی و عشق به معشوق پرداخته است. شاعر خود را به عنوان ساقی و آنگاه به میخانه و آب حیات تشبیه میکند. او به این نکته اشاره دارد که وجود و روح انسان در واقع همانند جوهر و روحی هستند که در جسم جاریاند. همچنین به تضاد زهد و حالت مستی عشق اشاره میکند و میگوید که بدون عشق نمیتواند زندگی کند. در نهایت، شاعر خود و همراهانش را افرادی مست و سرخوش معرفی میکند که در جستجوی معشوق و معانی عمیق زندگی هستند.
هوش مصنوعی: ما نوشندگان خوشحالی و آزادگی هستیم و در دنیای شراب و لذت، فرمانروایانی هستیم که در میخانهی قلب و روح انسان زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: ما نوعی زندگی هستیم که از منبع وجود به وجود آمدهایم و ما جوهر روح هستیم که در کالبد جسمی به حیات ادامه میدهیم.
هوش مصنوعی: ما مانند یک جام شراب هستیم که در خود معانی و رازهایی را جای دادهایم. در عین حال، خود را آشکار و پنهان نشان میدهیم.
هوش مصنوعی: ما در عشق به معشوق و خودمان به یکدیگر وابستهایم و هر آنچه را که میخواهیم، در واقع همان هستیم.
هوش مصنوعی: اگرچه مردم نگران وضع دنیا هستند، اما ما بیشتر نگران خودمان و درونخویش هستیم.
هوش مصنوعی: میتوانیم بدون زهد و پرهیزگاری، عمری را به خوشی و شادابی سپری کنیم، اما بدون محبت و عشق هرگز نمیتوانیم لحظهای را هم به خوبی بگذرانیم.
هوش مصنوعی: خبر در همه جا پیچیده که ما به شدت intoxicated و خراب هستیم. قسم به سر سید عالم که ما اینگونه هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما قد ترا بندهتر از سرو روانیم
ما خد ترا سغبهتر از عقل و روانیم
بی روی تو لب خشکتر از پیکر تیریم
با موی تو دل تیرهتر از نقش کمانیم
بیرون ز رخ و زلف تو ما قبله نداریم
[...]
بشکن قدح باده که امروز چنانیم
کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم
گر باده فنا گشت فنا باده ما بس
ما نیک بدانیم گر این رنگ ندانیم
باده ز فنا دارد آن چیز که دارد
[...]
ما جرعه چشانیم ولی خضرو شانیم
ما راه نشینیم ولی شاه نشانیم
ما صید حریم حرم کعبه قدسیم
ما راهبر بادیه ی عالم جانیم
ما بلبل خوش نغمه ی باغ ملکوتیم
[...]
ما مرشد عشاق خرابات جهانیم
ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
تو از همدانی ولیکن همه دان نه
از ما شنو ای دوست که سر همه دانیم
تو عالم یک حرفی ما عالم عالم
[...]
ما رند خراباتی بی نام و نشانیم
صد خرمن ناموس بیک جو نستانیم
ما را بکتابی نبود حاجت ازآن رو
کاسرار جهان از ورق روی تو خوانیم
دیدیم ز ذرات جهان عکس جمالت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.