سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۷
تو آفت عقل و جان و دینی
تو رشک پری و حور عینی
تا چشم تو روی تو نبیند
تو نیز چو خویشتن نبینی
ای در دل و جان من نشسته
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
کز مهر زنی بدین حزینی
دیوانه شد این چنین که بینی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
زینسان که تو زخم رنج بینی
فرسوده شوی گر آهنینی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را
با اینکه چو دیده نازنینی
بدرود که دیگرم نبینی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی
هم گنج شدی که در زمینی
گر گنج نهای چرا چنینی؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۰
با دل گفتم چرا چنینی
تا چند به عشق همنشینی
دل گفت چرا تو هم نیایی
تا لذت عشق را ببینی
گر آب حیات را بدانی
[...]
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۷
گر بر سر و چشم ما نشینی
بارت بکشم که نازنینی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۸ - راه نمودن فرزند، قره العین عین الدین خضر را، که از ظلمات دنیا سوی روشنایی گراید، رواه الله من عین الحیوة عمره، کالخضر، بصحه الذات
وریا و بی بینش یقینی
آن به که سوی خدای بینی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۸ - نامه نبشتن، لیلی، از دودهای دل، سوی مجنون، و ماجرای دل دزدیده، بران آشنا، عرضه کردن
ای گرد، چو بر تنش نشینی
باران سرشک من ببینی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۹ - جواب نبشتن مجنون مرفوع القلم، از سیاهی آب ناک دیده، جراحت نامه لیلی را، و ریشهای سربسته از نوک قلم خاریدن، و خون سوخته بر ورق چکانیدن، و دهانه جراحت را به کاغذ لیلی بستن
کاین قصهٔ محنت از غمینی
بر سیم بری و نازنینی
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » ترجیعات » شمارهٔ ۴ - این نیز طریقه مجاز است
از ناز به سوی ما نبینی
سبحان الله چه نازنینی
از مه تا تو همین بود فرق
کو بر فلک و تو بر زمینی
خورشید ز خرمن جمالت
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در معنی عشق صادقان و صدق عاشقان
دل بست به طرفه نازنینی
در مجلس انس خرده بینی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - ملاقات کردن مجنون با شبان لیلی و خبر یافتن که مردان قبیله لیلی به غارت بیرون رفته اند و پیش لیلی رفتن وی
صد سال بلا و رنج بینی
ک آسوده یکی نفس نشینی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - رسیدن کثیر به روضه پر غزالان و خبر آوردن پیش مجنون و جواب آن شنیدن
تا پی در پی شکار بینی
وانگه به فراغ دل نشینی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی
ناگشته طمع مهاربینی
نتوان به خلیفه همنشینی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
از حی ثقیف نازنینی
خورشید رخی قمر جبینی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - رفتن مجنون به حوالی دیار لیلی و ملاقات و مقالات وی با سگی که در کوی وی دیده بود
تا کی عریان به هر زمینی
خسبی به کف آر پوستینی