میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰
آن رفت که وصلت به دعا میطلبیدم
در هجر تو مردن ز خدا میطلبیدم
آن رفت که در خیل غزالان من مجنون
چشم از همه پوشیده ترا میطلبیدم
آن رفت که افسردگی بوالهوسان را
[...]

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱
بر خویش نهد تهمت غمخوارگی من
تا غیر شود در پی آوارگی من
مشغول به نظاره اویم من رسوا
چندان، که جهانی شده نظّارگی من
خجلتزده گشتیم من و چارهگر از هم
[...]

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸
نادیده مرا چون کند آن نور دو دیده
گویم پی تسکین دل خود، که ندیده
دست همه بربسته و دستی نگشاده
پای همه پی کرده و تیغی نکشیده
ترسم که نی ناوک او از تپش دل
[...]

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹
من بیخبر از خویش و دل از کار فتاده
گویا که به سویم نظر یار فتاده
آوردهام او را بر خود از کشش دل
در بزم اگر پهلوی اغیار فتاده
چون قاصد دلدار نظر کرده به سویم
[...]

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
هرگز نظری سوی من از ناز نکردی
کز من به رقیبان گله آغاز نکردی
از بیخودی دوش من امروز به خشمی؟
یا منفعلم دیدی وآواز نکردی
دریافتم از رفتن قاصد، طلب غیر
[...]

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴
خلقی به سر ره که خرامان بدر آیی
آید ز فریب تو که پنهان بدر آیی
خواهی که شود دست ز دامان تو کوتاه
کز خانه چو گل بر زده دامان بدر آیی
تا سازیام آزرده، بپرسی خبر غیر
[...]

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹
ای قاصد فرخنده، ز اغیار نهانی
خود را چه شود گر بر دلدار رسانی
من خود ز جنون هیچ ندانم که چه گویم
نظاره کن این حال و بگو آنچه دانی
هرچند که شوق از حد تقریر برون است
[...]

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح بهروز محمّد و تهنیت ولادت فرزند او
ای بخت، شب تیرهٔ غم را سحر آمد
بردار سر از خواب که خورشید برآمد
باد سحر از صبح صفا مژده رسانید
آخر شب یلدای کدورت به سر آمد
ایّام که بر روی کسی در نگشادی
[...]

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در مدح بهروز محمّد
ای قافلهسالار، غمت راه عدم را
وی سلسله جنبان خم زلف تو ستم را
افسونگر عشق تو ندانم به چه حکمت
سرمایهٔ آسودهدلی کرده الم را
هرگه گذری از در بتخانه خرامان
[...]

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶
آثار جنون، عقل ز تاثیر تو دارد
جان، تار رضا در کف تدبیر تو دارد
دل سلسله از زلف گرهگیر تو دارد
دیوانه ما پای به زنجیر تو دارد

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۵
مشکل غم و دردیست که درد و غم ما را
بیغم نکند باور و بیدرد نداند

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۴
غمگینتر ازانم که مرا شاد کند کس
بیکستر ازانم که مرا یاد کند کس

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۱
فریاد ازین غصّه که درد دل ما را
هرچند شنیدی، همه افسانه گرفتی
