نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم
ور آتش تیز بر فروزی
و او را به مثل چو عود سوزی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابنسلام
وآن تنگ دهان تنگ روزی
چون عود و شکر به عطر سوزی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
از بس که ربیعی و تموزی
دادی به ددان برات روزی
مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹
ای وصل تو اصل دلفروزی
روی تو نشان نیک روزی
وصل تو وفا نکرد لیکن
هجران تو کرد کینه توزی
دل جامه صبر می کند چاک
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۸ - راه نمودن فرزند، قره العین عین الدین خضر را، که از ظلمات دنیا سوی روشنایی گراید، رواه الله من عین الحیوة عمره، کالخضر، بصحه الذات
دولت آن شد که دل فروزی
وز ترک امل کلاه دوزی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۹ - جواب نبشتن مجنون مرفوع القلم، از سیاهی آب ناک دیده، جراحت نامه لیلی را، و ریشهای سربسته از نوک قلم خاریدن، و خون سوخته بر ورق چکانیدن، و دهانه جراحت را به کاغذ لیلی بستن
بگذر ز من عتاب روزی،
چندم ز عتاب تلخ، سوزی؟
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۱ - دل دادن مجنون، سگی را که در کوی دلدار دیده بود، و بازوی خون را طوق گردن او ساختن، و تن استخوان شده را گزند دهان و مزد دندان او کردن و به زبان چربش نواختن
گردون ز حرارت تموزی
در سایه خزان به پشت کوزی
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۲۳
آواز تو هست تیز و باریک
خالی نبود ز درد و سوزی
فریاد مقلدان ازو نیست
جز بانگ خر از جوالدوزی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - واقف شدن قبیله لیلی از عشق مجنون با وی و منع کردن وی از ملاقات با لیلی
افتاد دوچار او عجوزی
همچون خر پیر پشت کوزی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - صفت تابستان و خبر یافتن مجنون از رفتن لیلی به حج و همراه شدن با قافله وی
رزی که سموم نیمروزی
برخاست به کوه و دشت سوزی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - خبر وفات شوهر لیلی به مجنون رسیدن و گریستن وی از آن خبر و سبب پرسیدن قاصد از آن گریه
در چشم من است آنکه روزی
سر بر زندم ز سینه سوزی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۹ - ملاقات کردن مجنون با لیلی در یکی از راهها و در انتظار مراجعت او در مقام حیرت ایستادن و شیان کردن مرغ بر سر وی
روزی به هوای نیمروزی
از تاب حرارت تموزی
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۶ - در مدح جدّش شیخ زاهد گیلانی سروده است
نور ازلی به دلفروزی
نیران غضبی به خصم سوزی
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۴
شمعی ز رخت چه بر فروزی
پروانه صفت جهان بسوزی
سروی و چه سرو خوش خرامی
ماهی و چه ماه دلفروزی
روزان و شبان چو در خیالم
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۳ - به میرزا محمدعلی خطر نگاشته
ای ریش سفید مرز تبت
کاندر پی گز دماغ سوزی
سوگند بدان بروت شبرنگ
کان گزها کز تورسته روزی
گر هسته ارش ارش نروید
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۳۱ - گفتگو با جوانِ فرنگی مَآب
گفتا که سبیل بنده روزی
دزدیده کون غیر گوزی!