گنجور

 
 
 
مجد همگر

ای وصل تو اصل دلفروزی

روی تو نشان نیک روزی

وصل تو وفا نکرد لیکن

هجران تو کرد کینه توزی

دل جامه صبر می کند چاک

[...]

سعدی

می‌رفت و هزار دیده با او

همچون شکری لبی و پوزی

‌باز آمد و عارضش دمیده

‌مانند شبی به روی روزی

‌چندان که نشاط کرد و بازی

[...]

ابن عماد

دیدار منت چو نیست روزی

در آتش شوق چند سوزی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه