جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی
گیرم که دهد به خلد راهی
زان نیست عظیم تر گناهی

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - زیادت شدن اندوه مجنون از شوهر کردن لیلی و از انسیان بگسستن و با وحشیان پیوستن
بردیش به رسم نیکخواهی
از چشم سیاه خود سیاهی

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۰ - خبر یافتن اعرابی از حال مجنون و به زیارت وی رفتن و چند روز با وی بودن و اشعار یاد گرفتن
لیکن الفی که با سیاهی
می زد ز سموم چاشتگاهی

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۵ - صفت خزان و فرو ریختن برگ جمال لیلی از شاخسار حیات و وصیت کردن که وی را در زیر پای مجنون به خاک کنند
گلزار ز هر گل و گیاهی
شد رنگرزانه کارگاهی

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲
ای رشگ بتان به کج کلاهی
قربان سرت شوم اللهی
تو بسته میان به کشتن من
من بسته کمر به عذرخواهی
روی تو ز باده ارغوانی
[...]

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » در ستایش میرمیران
رایی داری که گر تو خواهی
از رنگ برون برد سیاهی

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسنخان شاملو
با این همه آب و رنگ شاهی
چون داغ خوشند با سیاهی

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - تعریف بارندگی و گل و لای دامن کوه کشمیر
چون ریزد اشک صبحگاهی
از چهره شب برد سیاهی

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۲
دارم عیشی به وصل ماهی
پیچیده به شاخ گل، گیاهی
هنگامه ی حسن و عشق گرم است
از ما آهی، ازو نگاهی
از دست غم جهان نداریم
[...]

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۶ - صفت عطّاران
گر چاره ی ضعف قلب خواهی
انداز به کودکان نگاهی

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۵۴ - صفت مَدارِس
هستی از جهل طبع، واهی
با این همه نور در سیاهی

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۵
به استقبال مژگان سیاهی
نگاهم می رود هر دم به راهی
چه می کردیم با چندین خجالت
اگر بودی زبان عذرخواهی
دل است آیینه روز و شب ما
[...]

حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱۰ - در مخاطبهٔ نفس و خاتمهٔ کتاب گوید
جنبید ز جای مرغ و ماهی
برخیز ز خواب صبحگاهی

حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱۰ - در مخاطبهٔ نفس و خاتمهٔ کتاب گوید
بنشین و به اشک عذرخواهی
از چهره ى جان بشو سیاهی

نورعلیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۵
جانا چه شود که گاهگاهی
برسوی من افکنی نگاهی
در فقر کمال بی نظیری
درمصر جمال پادشاهی
آوازه حسن وصیت خویت
[...]

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۵۰ - علامت مردخدا
خنده به لبش نجسته راهی
از دل کشد آه گاه گاهی

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - ای گربه
آن پنجهٔ تیز در شب تار
کردست گهی شکار ماهی
گشته است بحیلهای گرفتار
در چنگ تو مرغ صبحگاهی
افتد گذرت بسوی انبار
[...]
