دریاب حزین، که در چه کاری
روی دل خویش با که داری
چل سال ز عمر بی وفا رفت
تن ماند ز جنبش و قوا رفت
بگذشت بهار زندگانی
برخاست نسیم مهرگانی
افسرد، گل نشاط در سر
زین شاخ نه برگ ماند و نه بر
قد، روی نهاده در خمیدن
تنگ آمده گوش از شنیدن
نور نظرت غبارناک است
چشم تو، چو دام زیر خاک است
از موی تو گشته تیرگی دور
بر مشک نشسته، گرد کافور
شب رفت، بس است آرمیدن
هین نیر شیب در دمیدن
بردار سری ز خواب غفلت
بگذار ز کف شراب غفلت
جنبید ز جای مرغ و ماهی
برخیز ز خواب صبحگاهی
خوابت، طرّار چشم بندی ست
در پیش گریوه بلندی ست
مگذار که بینشت رباید
بشتاب که ره به منزل آید
برخیز که عمر رفت در خواب
این یک نفسی که مانده دریاب
بگذار حدیث و لب فروبند
خاموش نشین، فسانه تا چند؟
آخر نه درای کاروانی
تا کی چو درای در فغانی؟
طنبور تنت گسسته تار است
مضراب، به دست رعشه دار است
نی در رگ ترهات بشکن
بفکن قلم و دوات بشکن
بنشین و به اشک عذرخواهی
از چهره ى جان بشو سیاهی
غافل منشین گرت بود هش
دیویست زمانه آدمی کش
دم را به شمردگی برآور
عمر تو دمیست، خوش سرآور
بر عرش زدی لوای خامه
زین نامهٔ عنبرین شمامه
با کلک تو جان جاودانی ست
سرچشمهٔ آب زندگانیست
ماهی پیکر تپد بر آذر
در خاک ز حسرتش سکندر
چون خضر، خجسته طالعی کو؟
تا تر سازد لبی ازین جو
در قصر سخن نبود رونق
رونق ز تو یافت، این خُوَرنَق
پیچیده به چرخ، بانگ کوست
ناهید دهد به خامه، بوست
بر نقد سخن، ز خوش نوایی
زد کلک تو سکّهٔ روایی
با زر چه کند حسود حامل
کاسد نشود عیار کامل
نازم این نقد موهبی را
کاشکسته درست مغربی را
بادا به فلک چو مهر تابان
پیوسته، جهان فروز و رخشان
از اوج شرف، مباد افولش
بخشد دل مقبلان قبولش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر حزین نیشابوری به موضوعی مهم دربارهٔ گذر عمر و توجه به زندگی و فرصتها میپردازد. شاعر از خواننده میخواهد که از خواب غفلت بیدار شود و به ارزش زمان پی ببرد. او به تأثیرات گذر زمان و زندگی بر روی انسانها اشاره میکند و تأکید دارد که عمر به سرعت در حال سپری شدن است. شاعر تاکید میکند که نباید در دنیای فانی فراموش کرد که باید به شناخت خود و ارتباط با دنیای واقعی پرداخت. او همچنین از زیباییهای زندگی و هنر سخن میگوید و میخواهد که انسان به تواناییهای خود و خلاقیتش توجه کند. در نهایت، شاعر دعوت به حرکت و اقدام در زندگی میکند و هشدار میدهد که از فرصتهای موجود غافل نشویم.
هوش مصنوعی: حزین، به خودت بیندیش که در چه کاری مشغول هستی و با چه کسی دل خود را در میان گذاشتهای.
هوش مصنوعی: چهل سال از عمر بیوفا گذشت و فقط جسم باقی مانده، در حالی که آثار حرکت و انرژی رفتهاند.
هوش مصنوعی: سالهای زندگی سپری شد و نسیم خوش مهر و محبت وزید.
هوش مصنوعی: گل سرخ پژمرده شد، نشاط و شادابیاش از بین رفت. دیگر نه برگ سبزی بر روی آن مانده و نه گلهایش.
هوش مصنوعی: قد او به حدی زیبا و جذاب است که در همراهی با آن، کمبود جا و تنگی فضا احساس میشود. زیباییاش به حدی است که گوشها از شنیدن حرفها و آوازها سیر شدهاند.
هوش مصنوعی: نور نگاه تو مانند غباری است که از چشم تو برخاسته، مانند دامهایی که در زیر خاک وجود دارند.
هوش مصنوعی: از موی تو تیرگیها دور شده و بر روی مشک، گردی از کافور نشسته است.
هوش مصنوعی: شب تمام شد، دیگر زمان استراحت نیست؛ بیدار شو که صبح دارد میتابد.
هوش مصنوعی: از خواب غفلت بیدار شو و دیگر از شراب غفلت دست بردار.
هوش مصنوعی: حرکت کن و از جا برخیز، ای پرنده و ماهی، از خواب صبحگاهی بیرون بیا.
هوش مصنوعی: خوابت مانند ترفندی است که چشمانت را فریب میدهد و در برابر نگاهی بلند و عمیق قرار دارد.
هوش مصنوعی: اجازه نده که دیدگاه و بینشت تحت تأثیر قرار بگیرد، عجله نکن که در نهایت به مقصد خواهی رسید.
هوش مصنوعی: بلند شو، زیرا زمان عمرت در خواب گذشته و از این لحظهای که باقی مانده بهرهبرداری کن.
هوش مصنوعی: اجازه بده تا داستانها را بگویند و تو بیصدا بمانی، تا کی میخواهی فقط شنونده باشی؟
هوش مصنوعی: در نهایت، تا کی باید در حال افسوس و ناله باشیم، وقتی که هیچ کاروانی برای حرکت و سفر وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: بدن تو مانند توری پاره است و با این حال، ضربهای که به آن میزنند، به خاطر لرزشی که در دست وجود دارد، تو را به تپش و جنبش میآورد.
هوش مصنوعی: شکستن نی در رگهای پند و اندیشه و فروریختن قلم و دوات، نماد رهایی از محدودیتها و افکار منفی است. این عمل، به معنای آزاد شدن از قید و بندهای فکری و بیان خلاقانه احساسات و اندیشههاست.
هوش مصنوعی: بنشین و با اشکهای خود، از روح و احساساتت پوزش بخواه، تا تیرگیها و ناخوشیها از چهرهات پاک شوند.
هوش مصنوعی: اگر غافل باشی و در خواب بمانی، ممکن است در هر زمان شیاطین به تو حمله کنند و انسانها را نابود سازند.
هوش مصنوعی: هر لحظه از عمرت را با ارزش بشمار، زیرا زندگی فقط یک لحظه است. از این لحظه به خوبی بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: بر فراز عرش، پرچم نوشتهای را بر افراشتی که از عطر مشک و بوی خوش شقایق سرشار است.
هوش مصنوعی: با هنر و شیوهٔ تو، زندگی ابدی به دست میآید و تو منبع حیات و سرزندگی هستی.
هوش مصنوعی: ماهی که در آتش تپش دارد، بر خاکی که حسرت سکندر را به دوش میکشد، میزند.
هوش مصنوعی: مثل خضر، خوشبختی کجا است؟ تا دوستی را از این آب خوش کند.
هوش مصنوعی: در این قصر گفتگو، جایی برای شادابی و نشاط نبود، اما با وجود تو، رونق و سر زندگی به آن بخشیده شده است.
هوش مصنوعی: صدای ناهید در حال پیچیدن به دور چرخ است و این صدا به گونهای مانند بویی است که از قلم خارج میشود.
هوش مصنوعی: سخن تو مانند سکهای باارزش و خوش صداست که ارزش آن بر تمام گفتهها میچربد.
هوش مصنوعی: حسود نمیتواند به طلا آسیب بزند، زیرا شخص با ویژگیهای کامل و ارزشمند هرگز کمارزش نمیشود.
هوش مصنوعی: من به زیبایی این موهبت میبالم، ای کاش که این زیبایی را درست و زیبا به تصویر کشیده بود.
هوش مصنوعی: باد به آسمان مانند خورشید تابان پیوسته باشد، تا جهان روشن و درخشان گردد.
هوش مصنوعی: با دستاوردهای بلند و شریف خود، دلهای آماده و مشتاق را از محبت و توجه به خود دور نکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.