نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
گفت ای غرض مرا نشانه
وآوارگی مرا بهانه
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
عشق آمد و خاص کرد خانه
من رخت کشیدم از میانه
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی
چون یافت غریو را بهانه
برخاست صبوری از میانه
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی
کان سوختهخرمنِ زمانه
شد خرمنی از سرشک دانه
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۷
ای راه تو بحر بی کرانه
عشق تو ندیم جاودانه
از عشق تو صد هزار آتش
در سینه همی زند زبانه
گر بنماید زبانهای روی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۱
دیدی که چه کرد آن یگانه
برساخت پریر یک بهانه
ما را و تو را کجا فرستاد
او ماند و دو سه پری خانه
ما را بفریفت ما چه باشیم
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۷
ای یار برون شو از میانه
تا باز بدو شوی یگانه
مستغرقِ وهم و رأی خویشی
بیداد مکن ز هردوانه
هم صحبتِ نیکخواه باشی
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱۸
ای حسن، تو آفت زمانه
روی تو به دلبری فسانه
صد دل درود دمی به زلفت
گر تیز رود زبان شانه
هر دم سوی قبله دو ابروت
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۴ - در طیران آن سیمرغ قاف قران سوی سواد ما زاغ با طاوس سدره یمد لله ظلها علینا
ز آنجا چو شد آن طرف روانه
شد خازن هشتمین خزانه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۶ - فی المحمده المحمدیه، و هو ختم اخلفاء العرب و العجم، وارث الخلافه من آدم، علاء الدنیا و الدین، ناصر امیرالمؤمنین، المستنصر برب العالمین، المستعم به حبل الله المتین، رفع فی الخلافه در جاته، و جعل اخلاقه خلفاء الا قالیم فی حیاته
بادا به نشاط جاودانه
در سایهٔ تیغ او زمانه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۷ - در سبب نظم این جواهر، و سر رشتهٔ دقت را درو کشیدن، و در نظر جوهریان مبصر داشتن، و قیمت عدل خواستن
از اندک خوب شو فسانه
نی از حشوات بی کرانه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی
با آنکه ز گردش زمانه
در فضل و هنر شود یگانه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۲ - خراب شدن مجنون به اول دور عشق، و از مستی، در پایهاء کو افتادن، و خبر یافتن پدر، وسوی آن بی خبر دویدن، و از آب دیده و باد سینه سلسله در پای مجنون کردن، و زنجیر کشانش پیش مادر آوردن
با هم دو ستم کش زمانه
رفتند ز دشت سوی خانه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۴ - توجه نمودن سید عامریان، سوی داروخانه دارالشفاء محنت و اندوه، تا طلب شربت وصال خسته کند، و تلخ کام بازگشتن
خوانی بکشید مهترانه
پر نعمت و نزل خسروانه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۴ - توجه نمودن سید عامریان، سوی داروخانه دارالشفاء محنت و اندوه، تا طلب شربت وصال خسته کند، و تلخ کام بازگشتن
قیس هنری که در زمانه
هست از همگی هنر یگانه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۵ - شمشیر کشیدن نوفل، از جهت جفت مجنون، و در سواد لیلی کوکبه آراستن، و در قتال مردان کوشیدن
فرمان ده، اگر بدین بهانه،
ما را به بدی کند نشانه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۷ - شنیدن لیلی، آوازهای دف تزویج مجنون، و ازان حرارت سوخته شدن
گویندهٔ این کهن فسانه
زان شعله چنین کشد زبانه