امیرخسرو دهلوی
»
دیوان اشعار
»
مجنون و لیلی
»
بخش ۱۷ - شنیدن لیلی، آوازهای دف تزویج مجنون، و ازان حرارت سوخته شدن
گویندهٔ این کهن فسانه
زان شعله چنین کشد زبانه
کان شمع نهان گداز شب خیز
پروانه صفت بر آتش تیز
کبکی که شکسته بال باشد
شاهین زندش چه حال باشد
چون غم زده را در آن تحیر
از خوردن غم درونه شد پر
بس کانده سینه شد فزونش
از دل به دهن رسید خونش
تیمار دلش، به جان نگنجید
جان خود چه، که در جهان نگنجید
شد در پی آنکه دل بکاود
وز غم قدری برون تراود
کاغذ طلبید و خامه برداشت
ترتیب سواد نامه برداشت
سودای جگر به نامه میریخت
خونابه ز نوک خامه میریخت
کاغذ چو تمام شد، نوردش
از خون دو دیده مهر کردش
وانگه طلبید قاصدی چست
کز باد به تک حریف میجست
دادش که: ببر بر آن خرابش
باز آور به من رسان جوابش
قاصد شد و آن صحیفه را برد
وآنجا که سپردنیست، بسپرد
مجنون، که بدید نامهٔ دوست
میخواست برون فتادن از پوست
دید از قلم جراحت انگیز
در دوده سرشته آتش تیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، گوینده داستانی قدیمی را روایت میکند. او از شعلههای عشق و دلتنگی میگوید که دل را میسوزاند و غم درون آن را افزایش میدهد. شخصی که دچار غم و اندوه است، به شدت در تلاش است تا از این وضعیت رهایی یابد و به همین دلیل تصمیم میگیرد نامهای بنویسد. او با استفاده از خون دلش روی کاغذ مینویسد و احساسات عمیقش را منتقل میکند. در نهایت، قاصدی را میفرستد تا نامهاش به معشوقش برسد، و در این راه، درد و رنجش را به تصویر میکشد. در کل، متن به بررسی ابعاد عاطفی و تالمات عاشقانه میپردازد.
هوش مصنوعی: گویندهٔ این داستان قدیمی به خاطر آن آتش، چنین شعلهای را به جان میکشد.
هوش مصنوعی: شمعی پنهان وجود دارد که مانند پروانهای به عشق آتش شب، در حال ذوب شدن است. عشق او مانند شعلهای تیز و سوزان، دل را میسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر کبکی که بالش شکسته باشد، با شاهینی دیگر مواجه شود، چه احساسی خواهد داشت؟ این نشان میدهد که در برابر قدرت و تواناییهای دیگران، انسان ضعیف و آسیبپذیر احساس حقارت و ناامیدی میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی غمگین و گیج است، به گونهای پر از غم و اندوه میشود که تحمل آن برایش دشوار میگردد.
هوش مصنوعی: دل داغدار و پرشور از درد و غم، به حدی رسیده که دیگر توانش را ندارد و در نهایت، درد و رنجی که در قلبش بوده، به زبانش میرسد و او را به بیان احساساتش مجبور میکند.
هوش مصنوعی: دلش را به خوبی نتوانست نگه دارد، پس چطور میتواند جان خودش را در این جهان جا دهد؟
هوش مصنوعی: او در جستجوی آن است که دلش آرام بگیرد و از غمهایش کمی فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: کاغذی خواست و قلمی برداشت تا نامهای بنویسد و نوشتهها را سامان دهد.
هوش مصنوعی: دل تنگ و پر از درد و غم، وقتی که مینویسد، احساساتش را به شکلی عمیق و زنده روی کاغذ میریزد. همانطور که او با قلمش مینویسد، اشکها و غمهایش به صورت مکرر از نوک قلم جاری میشود.
هوش مصنوعی: وقتی کاغذ تمام شد، اشکهای چشم به عنوان مرکب برای نوشتن استفاده شد.
هوش مصنوعی: سپس او پیامرسانی چابک و تیزپا را فراخواند که از بادها به دنبال رقیبش میگشت.
هوش مصنوعی: برادر، ببر آن ویرانه را و دوباره برگردان، تا جوابش را به من برسانی.
هوش مصنوعی: فرستاده شد و آن نوشته را به مقصد برد و در جایی که باید تحویل میداد، تحویل داد.
هوش مصنوعی: مجنون که نامهٔ دوستش را دید، آرزو کرد که از پوستش بیرون بیفتد.
هوش مصنوعی: نگاه کن که چگونه زخمهایی که با قلم ایجاد شده، در تاریکی و دوده، شعلۀ تندی را به تصویر میکشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.