گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در مدح فخرالدین علی بن احمد

 

مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک

وز من به قله سر مکش ای قبلهٔ نمک

دانم کز آب گرم دو چشمم به یک زمان

بگدازی از همه شکری یا همه نمک

ای ترک ماه‌چهره چه باشد اگر شبی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۴ - در هجو رشید الدین وطواط

 

این گربه چشمک این سگک غوری غرک

سگسارک مخنثک و زشت کافرک

با من پلنگ سارک و روباه طبعک است

این خوک گردنک سگک دمنه گوهرک

بوده سگ رمنده و اکنون به بخت من

[...]

خاقانی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

والا یمین ملت و اسلام بار یک

آن در صفات آدمی و در صفا ملک

آن حاتم زمانه که دست سخاش کرد

آثار حاتم از ورق روزگار حک

وان چرخ کامکار که خورشید تیغ او

[...]

مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴

 

سردار دین سپه کش اسلام بار یک

آن در صفات آدمی و در صفا ملک

مجد همگر
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹

 

ای پیکر خجسته، چه نامی؟ فدیت لک

دیگر سیاه چرده ندیدم بدین نمک

خوبان سزد که بر درت آیند سر به سر

وانگاه خاک پای تو بوسند یک به یک

هم ظاهر از دو چشم تو گردیده مردمی

[...]

اوحدی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۹

 

ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک

وای خیره در فروغ جمال تو مردمک

در آسمان حسن برافکن نقاب را

تا در کمال حسن تو حیران شود فلک

ای باد اگر به سوی نگارم گذر کنی

[...]

جهان ملک خاتون
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۹۳ - اوحدی فرماید

 

ای پیکر خجسته چه نامی فدیت لک

دیگر سیاه چرده ندیدم بدین نمک

دیدم کتان کهنه و گفتم فدیت لک

ارزد برم هنوز وصالت هزار لک

زان خار سوزنم عجب آمد که دوختند

[...]

نظام قاری
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۳

 

ای در سماع عشق تو تسبیح خوان ملک

در رقص بر ترانه تسبیح شان فلک

از عرش تا به فرش خروش است و غلغله

کالمجد والکرامة والکبریاء لک

آلاف کرده اند الف وحدت تورا

[...]

جامی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۷۸

 

دارم تنی ز دست غمت چون سبوی خشک

از آب شکوه چون نکنم تر، گلوی خشک؟

لب تشنه مراد چه خواهد ز چرخ دید؟

کام پیاله تر نشود از سبوی خشک

تنها به خس نه ایم در افروختن شریک

[...]

طغرای مشهدی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۸

 

منتظر جمال او انس و اجنه و ملک

آینه دار طلعتش هفت زمین و نه فلک

جوهر دل نهان بود تا نرسی به عاشقی

قلب تو کی روا شود تا نزنی بر این محک

آن الم از دلم نشد نیم دمک برون که او

[...]

سعیدا
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

هان وامگیر رخش طلب یکزمان ز تک

تا بگذری ز دانش اسما تو از ملک

گر ترک نفس گیری و فرمان حق بری

فرمانبرت شود ز سما جمله تا سمک

دُر گران عشق بدست آر ار کسی

[...]

حکیم سبزواری
 
 
sunny dark_mode