ای در سماع عشق تو تسبیح خوان ملک
در رقص بر ترانه تسبیح شان فلک
از عرش تا به فرش خروش است و غلغله
کالمجد والکرامة والکبریاء لک
آلاف کرده اند الف وحدت تورا
آحاد ممکنات که صفرند یک به یک
باقی نماند جز الف وحدت تو هیچ
از لوح اعتبار چو گشتند جمله حک
بینی به ما که چشم جهانیم روی خویش
وان چشم را بغیر تو کس نیست مردمک
زاهد به کنج صومعه مشغول درد خویش
غوغای عاشقان ز سماک است تا سمک
حاشا که بر تو جلوه کند شاهد یقین
صیقل نکرده آینه دل ز زنگ شک
دل بر بلا بنه چو کنی دعوی ولا
کوه بلاست نقد ولای تو را محک
جامی ز عشق گوی که بی شور عشق شعر
در کام اهل ذوق طعامیست بی نمک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک
وز من به قله سر مکش ای قبلهٔ نمک
دانم کز آب گرم دو چشمم به یک زمان
بگدازی از همه شکری یا همه نمک
ای ترک ماهچهره چه باشد اگر شبی
[...]
این گربه چشمک این سگک غوری غرک
سگسارک مخنثک و زشت کافرک
با من پلنگ سارک و روباه طبعک است
این خوک گردنک سگک دمنه گوهرک
بوده سگ رمنده و اکنون به بخت من
[...]
والا یمین ملت و اسلام بار یک
آن در صفات آدمی و در صفا ملک
آن حاتم زمانه که دست سخاش کرد
آثار حاتم از ورق روزگار حک
وان چرخ کامکار که خورشید تیغ او
[...]
ای پیکر خجسته، چه نامی؟ فدیت لک
دیگر سیاه چرده ندیدم بدین نمک
خوبان سزد که بر درت آیند سر به سر
وانگاه خاک پای تو بوسند یک به یک
هم ظاهر از دو چشم تو گردیده مردمی
[...]
ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک
وای خیره در فروغ جمال تو مردمک
در آسمان حسن برافکن نقاب را
تا در کمال حسن تو حیران شود فلک
ای باد اگر به سوی نگارم گذر کنی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.