ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک
وای خیره در فروغ جمال تو مردمک
در آسمان حسن برافکن نقاب را
تا در کمال حسن تو حیران شود فلک
ای باد اگر به سوی نگارم گذر کنی
از روی لطف عرضه کن احوال یک به یک
کاین دل ز سینه برکشم و دیده بر کنم
گر بی خیال و یاد تو باشند یک دمک
مهر و محبّت تو دبیران هفت چرخ
از لوح خاطرم نتوانند کرد حک
بس تیر چرخ بر جگر ریش خورده ام
آخر تو نیز بر سر ریشم مزن نمک
ای دل ز حادثات جهان تنگ دل مباش
دایم به یک نسق نبود گردش فلک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و حسرت و آه دل را در ارتباط با عشق و دلتنگی بیان میکند. شاعر از خورشید و آسمان به عنوان نمادهای زیبایی استفاده میکند و از باد میخواهد که احوال معشوق را به او برساند. دل شاعر از یاد معشوق فارغ نمیشود و از درد و رنجی که در اثر این عشق متحمل شده، ناله میکند. در نهایت، شاعر به دل خود توصیه میکند که از دنیا تنگ دلی نداشته باشد، زیرا همواره تغییرات و گردشهای زندگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای خورشید، که بر آسمان با زیباییات میدرخشی، من به خاطر زیباییات خجالتزدهام و مردمک چشمانم محسور نورت شده است.
هوش مصنوعی: در آسمان، زیبایی خود را نمایان کن تا همه عالم در شگفتی از کمال زیباییات بمانند.
هوش مصنوعی: ای باد، اگر به سمت محبوبم میروی، لطفاً احوال من را به او بگو.
هوش مصنوعی: من این دل را از سینه بیرون میآورم و چشمهایم را باز میکنم، اگر لحظهای از یاد تو و خیالت بیخبر باشم.
هوش مصنوعی: محبت و مهربانی تو به حدی عمیق و قوی است که هیچکس حتی نویسندگان و ثبتکنندگان آسمانها و زمانها نمیتوانند آن را از یاد من ببرند یا آن را فراموش کنند.
هوش مصنوعی: من تجربههای تلخی را تحمل کردهام و زخمهای زیادی دیدهام، اما اکنون تو چرا بر روی این دردها نمک میپاشی؟
هوش مصنوعی: ای دل، از حوادث دنیا ناراحت نباش. همیشه نمیتوان به یک شکل زندگی کرد و سرنوشت تغییر میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک
وز من به قله سر مکش ای قبلهٔ نمک
دانم کز آب گرم دو چشمم به یک زمان
بگدازی از همه شکری یا همه نمک
ای ترک ماهچهره چه باشد اگر شبی
[...]
این گربه چشمک این سگک غوری غرک
سگسارک مخنثک و زشت کافرک
با من پلنگ سارک و روباه طبعک است
این خوک گردنک سگک دمنه گوهرک
بوده سگ رمنده و اکنون به بخت من
[...]
والا یمین ملت و اسلام بار یک
آن در صفات آدمی و در صفا ملک
آن حاتم زمانه که دست سخاش کرد
آثار حاتم از ورق روزگار حک
وان چرخ کامکار که خورشید تیغ او
[...]
ای پیکر خجسته، چه نامی؟ فدیت لک
دیگر سیاه چرده ندیدم بدین نمک
خوبان سزد که بر درت آیند سر به سر
وانگاه خاک پای تو بوسند یک به یک
هم ظاهر از دو چشم تو گردیده مردمی
[...]
ای پیکر خجسته چه نامی فدیت لک
دیگر سیاه چرده ندیدم بدین نمک
دیدم کتان کهنه و گفتم فدیت لک
ارزد برم هنوز وصالت هزار لک
زان خار سوزنم عجب آمد که دوختند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.