گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام

 

آنشاخ گل که سبز بود در خزان یکیست

افشانده غنچۀ گل سرخ از دهان یکیست

آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد

یاقوت خون ز لعل لب او روان یکیست

آن لعل دُرفشان که زمرد نگار شد

[...]

۷۰ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی جواب المحتشم علیه الرحمه

 

باز این چه آتش است که بر جان عالم است؟

باز این چه شعلۀ غم و اندوه ماتم است؟

باز این حدیث حادثۀ جانگداز چیست؟

باز این چه قصه ایست که با غصه توأم است؟

این آه جانگزاست که در ملک دل بپاست

[...]

۱۰۸ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۸ - بندهای متفرقه

 

مصباح نور جلوه گر اندر تنور بود

یا در تنور آیۀ الله نور بود

گاهی باوج نیزه گهی در حضیض خاک

در غایت خفاء و کمال ظهور بود

گاهی مدار دائرۀ سوز و ساز شد

[...]

۱۰ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۹ - فی رثاء سید الشهداء سلام الله علیه

 

چون شد محیط دائرۀ خطۀ جنود

خالی زهر که بود مگر نقطۀ وجود

نور تجلی احدیت تتق کشید

سر زد جمال غیب ز آئینۀ شهود

در پیشگاه شاهد هستی چه شمع سوخت

[...]

۱۵ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی مسلم بن عقیل سلام الله علیه » فی مدح مسلم بن عقیل و رثائه سلام الله علیه

 

ای قبلۀ عقول و امام بنی عقیل

صلوات بر تو باد بالإشراق و الأصیل

ای بدر مکه، نور حرم، ماه بی نظیر

وی مالک رقاب امم، شاه بی بدیل

ای درگه تو کعبۀ آمال هر فریق

[...]

۱۷ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی الحسن موسی سلام الله علیه

 

زندانیان عشق چه شب را سحر کنند

از سوز شمع و اشک روانش خبر کنند

مانند غنچه سر به گریبان در آورند

شور و نوای بلبل شوریده سر کنند

چون سر بخشت یا که به زانوی غم نهند

[...]

۷۰ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الحجة عجل الله فرجه » شمارهٔ ۶ - فی الاستغاثه بالحجة عجل الله تعالی فرجه

 

آمد بهار و بی گل رویت بهار نیست

باد صبا مباد چه پیغام یار نیست

بی روی گلعذار مخوانم به لاله زار

بی گل نوای بلبل و شور هزار نیست

بی سر و قدّ یار چه حاجت به جویبار

[...]

۲۳ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

گفتم چه دیدم آن رخ و آن زلف تابدار:

«آمنت بالذی خلق اللیل و النهار»

از طور کوی دوست سنا برق روی دوست

آمد چنان به جلوه که «آنست منه نار»

هر دیده ای چه شمع دل افروز اشک ریز

[...]

۱۱ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

ای از خط تو سبز لب جویبار عمر

وز غنچۀ تو خرم و خندان بهار عمر

ای در محیط کون و مکان نقطۀ بسیط

رحمی که شد ز دائره بیرون مدار عمر

داغم من از فراغ تو از فرق تا قدم

[...]

۹ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

مائیم مست باده روز الست تو

نی بلکه مست غمزۀ چشمان مست تو

ما کرده ایم سینه سپر تیغ عشق را

نی بلکه دیده را هدف تیر شست تو

ما داده ایم سلسلۀ اختیار را

[...]

۸ بیت
غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

خواهی اگر بکوی حقیقت سفر کنی

باید ز شاهراه طریقت گذر کنی

گر بی رفیق پای نهی در طریق عشق

خود را یقین دچار هزاران خطر کنی

هرگز بطوف کعبۀ جانان نمی رسی

[...]

۹ بیت
غروی اصفهانی