امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۵ - صفت مناره
شکل مناره چو ستونی ز سنگ
از پی سقف فلک شیشه رنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند
ژاله زنان بر سر کل مرغ سنگ
با سر گل خوش بود از سنگ جنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند
آب فراخی همه را تا به گنگ
و آمده لشکر همه از آب تنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - در وصف پیل جنگی هندی
از می شه بس که رخش یافت رنگ
کرد فراموش خورشهای بنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۳ - تنسیق الصفات
لشکر مشرق «زاودهٔ» تا به بنگ
چیره دل و خیره کش و تیز چنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۴ - حکمت و اخلاق
رفت یکی در طلب لعل سنگ
ریزهٔ سنگین نیامد به چنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱ - از مناجاتها
گر همه عالم بهم آیند تنگ
به نشود پای یکی مور لنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱ - از مناجاتها
قوت شیرینم چنان ده به چنگ
که آهوی من باز رهد زین پلنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۲ - در علو مقام انسان
هفت در از گوهر تیغ تو زنگ
نه کمر از دور میان تو تنگ
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۲ - در علو مقام انسان
آینه زینگونه که داری بچنگ
آه و هزار آه که داری به زنگ
اوحدی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - له ایضا - (کانچه دل اندر طلبش میشتافت - در پس این پرده نهان بود، یافت)
تاچه کشم من؟ که بدین دست تنگ
ساغر می خواهم و آواز چنگ
چون می لعلم بچشانی، کنم
بوسه طلب زان لب یاقوترنگ
عمر چو بادست همی در شباب
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۳
در تو عجب مانده ام ای عشق شنگ
نوری و ناری بگه صلح و جنگ
از غم و فکر دو جهان رسته است
عاشق دیوانه مست ملنگ
عشق خدا پادشه راست گوست
[...]
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴ - مناجات اول متضمن اشارت به شواهد جود و دلایل وجود حق سبحانه ما اعلی شأنه و اجلی برهانه
شاخ گلش قامت شوخان شنگ
غنچه او خون شده دلهای تنگ
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۷ - در تنبیه سخنوران هنرپرور بر آنچه دربایست شعر است تا مقبول طباع و مطبوع اسماع افتد
جیفه چو بندد دهن جوی تنگ
آب روان گیرد ازو بوی و رنگ
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۳ - حکایت آن صاحب کرم که بر همیان درم از رشته تدبیر پندگویان بند نهاد
گفت فضولی ز کرم دست تنگ
کای شده پیش تو یکی سیم و سنگ
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۴ - مقاله هفتم در اشارت به زیارت بیت الله الحرام که به وادی تگ و پویش در پس هر سنگی سرهنگی سر نهاده و در بوادی جست و جویش در هر بن خاری گرفتاری از پای درافتاده
تا شکنی شیشه ناموس و ننگ
کرده نهان در ته دامانت سنگ
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۵ - حکایت علی بن موفق قدس سره و مناجات وی با حضرت حق جل و علا
روزی از آنجا که دلی داشت تنگ
زد به در کعبه سر خود به سنگ
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۶ - مقاله هشتم در اشارت به عزلت مشتمل بر عزت که بی «عین » علم زلت است و بی «زای » زهد علت
ور شودت دور کمر کوه سنگ
گرد میان منطقه دم پلنگ
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۶ - مقاله هشتم در اشارت به عزلت مشتمل بر عزت که بی «عین » علم زلت است و بی «زای » زهد علت
منزلشان بین به ته سنگ تنگ
کوب سر افعی غفلت به سنگ
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۳ - حکایت زاغی که چند روز در قفای کبکی دوید و از رفتار خود بازمانده به وی نرسید
فاختهگون صدره به بر کرده تنگ
دوخته بر صدره سجاف دورنگ