گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

چه خواهد کرد با ایشان زمانه؟

در آن کردار چون دارد بَهانه؟

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۰ - آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را

 

بسی نفرید بر گشت زمانه

که کردش تیر هجران را نشانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

چه کین دارد به جای تو زمانه

که کردت در همه عالم فسانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

نکرد آن بد به جای تو زمانه

که جویی گریه را چندین بهانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس

 

قضا کرد آن زمین را رودخانه

بماند آن بند بر شه جاودانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

دل او را دشمنی باشد ز خانه

بر او جویانده هر روزی بهانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

گسسته شد میان ما بهانه

که شد تیر هوا سوی نشانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

اگر کامی ز تو بستد زمانه

به صد کام دگر داری بهانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

چرا داری مرو را تو به خانه

بدین کار از تو ننیوشم بهانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد

 

تو بفرستاده‌ای زن را ز خانه

چه بندی بر کسی دیگر بهانه؟

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

همی ترسید از آسیب زمانه

که مرگش را کند روزی بهانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

فروبارید چشمش ناردانه

چو قطر باده ریزان از چمانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۳۵
sunny dark_mode