گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۵ - الورقاء

 

ز ورقا نفس کلی گشت ملحوظ

که قلب عالم است و لوح محفوظ

کتاب جمع معلوم مبین است

معانی جمله از وی مستبین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۶ - وراء‌اللبس

 

وراءاللبس عین حق تعالی است

که در جمع الاحد در عین اخفاست

چو او در حضرت ثانی ز اخفا

ملبس شد بمعنیهای اسما

دگر هم بر حقیقتهای اعیان

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۷ - الوصف الذی للحق

 

ز وصفی باز بشنو کوست للحق

نه لایق جز ذات حق مطلق

یکی جمع الاحد کاصل صفات است

وجوب ذاتیش هم وصف ذاتست

غنای ذاتیش هم بالیقین است

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۸ - الوصف الذی للخلق

 

دگر وصفی که للخلق است خود آن

بر تبت فقر ذاتی دان و امکان

چو آن در هستی خود مستقل نیست

ورا جز احتیاج متصل نیست

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۹ - الوصل

 

تووصل آنوحدتی دان کو حقیقی است

بسویش انفصالی مطلقا نیست

از آن باشد مگر پیوند محکم

میان ظاهر و باطن مسلم

شود تعبیر هم از سبق رحمت

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۰ - وصل‌الفصل

 

ز وصل الفصل بشنو گر برانی

که جمع‌الفرق باشد بیگمانی

ظهور وحدت آمد آن بکثرت

ز وحدت فصلها را هست وصلت

بمعنی اتحاد کثرت آمد

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۱ - وصل‌الوصل

 

ز وصل‌الوصل گویم با تو حالی

شنو از جان گر اهل اتصالی

تو را آنعود از بعد ذهاب است

نزولت را عروج مستطاب است

چه نازل شد ز ما هر یک بمشهود

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۲ - الوفاء بالعهد

 

وفا بالعهد آن باشد که عاشق

برون آید ز عهده عهد سابق

با قراری که کرد او در بدایت

بتعظیم روبیت بغایت

الست ربکم را او بلی گفت

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۳ - الوفاء بحفظ عهد التصرف

 

وفا بر حفظ آن عهد تصرف

چه باشد در مقامات تصوف

که بر عجز و عبودیت اعادت

بود او را بگاه خرق عادت

شود ز او هر چه ظاهر در علامات

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۴ - الوقت

 

شنو از وقت گر خود ره نوردی

شناسی گر که قدر وقت مردی

مشو تو ماضی و مستقبل اندیش

مکن غفلت ز وقت حاضر خویش

چو ماضی و مضارع نیست چیزی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۵ - الوقفیه

 

بود وقفیتت دور از تکلف

بما بین مقامینت توقف

خوداز بهر قضای حق اول

که باقی مانده بر وی اندر اسفل

تهیا بر ترقی هم که دانی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۶ - الوقوف الصادق

 

وقوف صادقت آنست و لایق

که باشد با مراد حق مطابق

بحال فقر و اعمال تصوف

نباشد جز بوفق حق توقف

نشانی وانمایم زین مقامت

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۷ - الولی

 

مهیا بهر تحقیق ولی باش

ز معنای تولی ممتلی باش

کسی باشد که کارش با خدا شد

بهر خیری الهش رهنما شد

مهمش را بخود سازد کفایت

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۸ - الولایه

 

پس از ذکر ولی اندر ولایت

بیان آموزدم حق از عنایت

قیام عبدبالحق از ولا دان

ز نفس خویش گردد چون فنا آن

رساند از تولایش بتعیین

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۹ - الولایه الصغری

 

عبارت باشد از صغری با کمال

خود از سیر تجلیهای افعال

دگر سیر ظلالی کش ثبات است

چه منسوب آن باسماء و صفاتست

ز اسماء و صفات ایدون ظلالش

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری

 

عبارت آن بسیرت گر ثباتست

ز دور کل اسماء وصفاتست

دگر هم از شئون ذات واجب

شد این کبری ولایت بر مراقب

چو شد وارد بسلاک صعودی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۱ - الولایه العلیا

 

کنم بر عارفی چالاک و بینا

بیان آن ولایت کوست علیا

تو را گفتم گرت یاد آن مقال است

مبادی تعینها ظلال است

ظلالی کان مگر ز اوصاف و اسماست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۲ - حرف الهاء

 

عبارت هاء ز ذات شاه جود است

وی از حیث ظهور است و وجود است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۳ - الهو

 

بود هو اعتبار از ذات حضرت

ز حیث اختفا و فقد غیبت

از آن وضع نفس مانند هوشد

که روح اندر تن از پیوند هوشد

تو را هستی دلیل تام ذات است

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۴ - الهبا

 

هبا آنرتبه‌ئی باشد که عنقا

باو گویند و هم قومی هیولا

گشاید صورت عالم در او خاص

وز او بنمود صورتهای اشخاص

شد اندر معنی عنقا بیانش

[...]

صفی علیشاه
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
sunny dark_mode