وفا بالعهد آن باشد که عاشق
برون آید ز عهده عهد سابق
با قراری که کرد او در بدایت
بتعظیم روبیت بغایت
الست ربکم را او بلی گفت
بآخر گوید آنرا کابتدا گفت:
ز عامه از بیم و امید است
عبادت از ره وعد و عید است
ولی مر خاصگانرا از غرض نیست
عبودیت بآمال و عوض نیست
وقوف او را باعمال و اوامر
معالامر است و محض حب آمر
بود از بهر خاص الخاص در کیش
برون رفتن ز حول و قوه خویش
محب را گشت صون قلب مرغوب
که ره دروی نیابد غیرمحبوب
بنزد آنکه در عهد است جازم
وفا بر عهد را هست از لوازم
که بینداز خودار نقس و وبالی است
هم از رب باز هر حسن و کمالی است
نقایص راز خود داند که با اوست
کمالی هم نبیند جز که از دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.