گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید

 

گمان رفتست و کل عین الیقین است

ترا جانان نموده رخ چنین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید

 

که شک بُد اوّل کارت یقین است

ترا چشم دل اینجا دوست بین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۸ - در صفات دل و دیدن اعیان و راز گفتن فرماید

 

اگر از سرّ جان داری، یقین است

حقیقت جانت بیشک راز بین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

محمد با خدا هر دو یقین است

نظر کن رحمة للعالمین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

زبانت در بیان خود چنین است

که قند است و نبات و شکّرین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

ترا نقاش کل اصل یقین است

در او سرّ حقیقت کفر و دین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

حجاب هر کسی اینجا یقین است

کسی داند که اینجا پیش بین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

که پس دم مردگی باشد یقین است

که هر دم مردنی در هر کمین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ترا از نور او اینجا یقین است

دل و جانت ز نورش پیش بین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

طلب کن پیر را کاو پیش بین است

که پیر کل ترا عین الیقین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

همه دیدار تو دید از یقین است

یقین دان او یمین اوّلین است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

همه اندر نبات اینجا یقین است

کسی داند که کلّی دوست بین است

عطار
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷