گنجور

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر

 

چو گشت از گفت و گویش دل پریشان

بکوهی بر شد و بگریخت زیشان

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۶ - جواب دادن هدهد بلبل را و اجازت دادن بلبل را

 

به بلبل گفت هدهدکای پریشان

چرا کردی تو بیدادی بدیشان

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقاله الثامنه عشر

 

ولیکم هست صبر آنک ایشان

چو من بیچاره گردند و پریشان

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

مباش آخر از آن مستی پریشان

که شب مهتاب بنماید بدیشان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۲ - در صفت بربط

 

کنون بنگر کزین دهر پریشان

کجا خواهد رسیدن حال ایشان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو

 

چو دیدندش چنان یاران و خویشان

چگویم من که چون گشتند ایشان

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۴ - درونش از دو عالم فرد باشد

 

شب و روزم از این حالت پریشان

همی ترسم بگیرم حال ایشان

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۱ - در بیان اقسام اهل ایمان

 

مکن خود را تو اندر دین پریشان

کزین بر تو نباشد سیر ایشان

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۳ - در تحقیق و بیان ارواح خاص الخاص

 

ز ذوق صحبت ارواح ایشان

نمیشد نزد نزدیکان و خویشان

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۵ - در بیان قوتهای معنی

 

بود روحانی این قوت در ایشان

نباشند هرگز از چیزی پریشان

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء

 

مشو منکر تو بر احوال ایشان

که تادینت نگردد زان پریشان

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است

 

هر آنکو برخلاف راه ایشان

رود از غم بود دایم پریشان

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۸ - در خلوت و عزلت ودیدار الوهیت گوید

 

کناره زین جهان کردند ایشان

که سودی نیست زینجای پریشان

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode