گنجور

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

حیات لعب و لهوست اینچ دیدی

حیوه طیبه نامی شنیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل

 

عزیزا سر جان و تن شنیدی

ز مغز هر سخن روغن کشیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

ز دوری بوی بریانی شنیدی

چو بریانی بدیدی در رمیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

خیالست آنچ دانستی و دیدی

صدایست آنچ در عالم شنیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱ - المقاله الحادی عشر

 

گر آنجا بایدت کز من شنیدی

همی از خود بر آنجا رسیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو تو مردی به هم‌جنسان رسیدی

به خلوتگاه علوی آرمیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل

 

اگر چه وصف آن عمری شنیدی

نیاری فهم کردن چون بدیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل

 

سراب دور همچون آب دیدی

بمردی تشنه چون آنجا رسیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۱ - المقاله السابعه عشر

 

به بوی زندگی عمری دویدی

ولیک از زندگی بویی ندیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

یکی چندانک در ره ژنده دیدی

جز آن کارش نبودی ژنده چیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

نه شب خفتی و نه روز آرمیدی

بروز و شب کسش خفته ندیدی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

در ایمان یافت موی او سپیدی

مدارش در سواد ناامیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق

 

خلافت را اگر کس صبح دیدی

که بودی پیش او کاذب دمیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴ - در فضیلت امیرالمؤمنین عمر فاروق

 

شبی بودی که خود هیزم بچیدی

برای پیره زن هیزم کشیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

بهر کشور که شه لشکر کشیدی

در آن کشور کسی لشکر ندیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

کسی کز دور وصفش میشنیدی

ترنج ودست بی او میبریدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

جهان بی صبح روی او ندیدی

دعا چون صبح بروی میدمیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

اگردر خشم تیری درکشیدی

بچشم سوزن عیسی رسیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

بتی کو طوطی خطّش بدیدی

دلش در بر چو مرغی میتپیدی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بگل گفت ای سمن عارض چه دیدی

کزین عالم بدان عالم رسیدی

عطار
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۹
sunny dark_mode