×
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۱ - جمشید در درگاه قیصر
از آن بالای قصر افسر بدیدش
ز راه دید مرغ دل پریدش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۴ - رسید کاروان به سر چاه و یوسف را بیرون آوردن و یک بار دیگر عالم را به آفتاب جمال وی روشن کردند
جوانمردی که از چه بر کشیدش
به اندک قیمتی زیشان خریدش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۸ - به معرض بیع درآوردن مالک یوسف را علیه السلام و خریدن زلیخا وی را به اضعاف آنچه دیگران می خریدند
اجازت داد تا حالی خریدش
ز مهر دل به فرزندی گزیدش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۲ - درآوردن زلیخا یوسف را علیه السلام به خانه هفتم و بذل کردن مجهود در نیل مقصود و گریختن یوسف و ماندن زلیخا در تحیر و تأسف
پی باز آمدن دامن کشیدش
ز سوی پشت پیراهن دریدش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۷ - آمدن زلیخابه خلوتخانه یوسف علیه السلام و به دعای وی بینایی و جمال و جوانی را یافتن
کز آتش لاله و ریحان دمیدش
لباس خلت از یزدان رسیدش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴ - گفتار در نعت سید المرسلین صلی الله علیه و سلم
شب اسری که حق رخسار دیدش
خرد الکن شد از گفت و شنیدش
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۴۷ - حکایت زلیخا که تا از بت پرستی روی برنتافت شرف محبت یوسف در نیافت
سیه شد مردم چشم سفیدش
برآمد کوکب صبح امیدش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۰ - در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
به نوعی زلف عنبر میکشیدش
که آن دل کاندر آن گم کرد دیدش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۴ - در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
ز پرکاری به هر سو میکشیدش
به کار عاشقی مردانه دیدش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۶ - در توصیف دشتی که رشک گلزار بهشت بود و تفرج شیرین در آن دشت و رسیدن نامهٔ خسرو به او
چو لختی جان شیرین آرمیدش
به سوی باده میل دل کشیدش
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۹ - رفتن داماد به خانهٔ عروس و در راه فرود آمدن دیوار بر سر او
ز هر سو نغمه سنج صد نویدش
تسلی ده ز صد بیم و امیدش
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - به یاد آذربایجان
به جز خون جوانان رشیدش
نروید لاله از خاک امیدش
۱
۲