گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

وز‌آن جا برشدی بر پشتهٔ کوه

به پشت‌اندر گرفته بار اندوه

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

از آن ترسم که در پیکار این کوه

گرو بر خصم ماند بر من اندوه

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین

 

رهایی خواهی از سیلاب اندوه

قدم بر جای باید بود چون کوه

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۱ - اندرز شیرین خسرو را در داد و دانش

 

چو سیلی ریختن خواهد به انبوه

بغرد کوهه ابر از سر کوه

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۱ - صفت شیرویه و انجام کار خسرو

 

همان کهبد که ناپیداست در کوه

به پرواز قناعت رست از انبوه

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو

 

بر آمد ابری از دریای اندوه

فرو بارید سیلی کوه تا کوه

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۲) حکایت آن جوان که از زخم سنگ منجیق بیفتاد

 

شود چون سیل کوه اینجا ز اندوه

چو دریا اشک گردد جملهٔ کوه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۴) حکایت شعبی و آن مرد که صعوۀ گرفته بود

 

بگفت این و روان شد تا سر کوه

بدو گفت ای ز بدبختی در اندوه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۴) حکایت شعبی و آن مرد که صعوۀ گرفته بود

 

بگفت این و بپرّید از سر کوه

بماند آن مرد در افسوس و اندوه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر

 

نشسته بود افلاطون در اندوه

بغاری سهمگین از شش جهت کوه

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سوم » بخش ۱ - المقاله الثالثه فی فضیلت اصحابه

 

در اول هم دم او در هر اندوه

چه در شهر و چه در غار و چه در کوه

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

دلش مستغرق دریای اندوه

ز چشم او زمین چون چشم در کوه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

چو آن شه باز عاجز شد ز اندوه

بدید از دور جوقی کبک بر کوه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۶ - آگاهی یافتن خسرو از پیدا شدن گل

 

دلی دارم بزیر کوه اندوه

چو کاهی ناتوان و میکشد کوه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

نیی تنها بنه تن، چند از اندوه

که تن را خوش بود مرگی بانبوه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

همه حیران درافتادند ز اندوه

که تا رفتند بر بالای آن کوه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

شدند آن سروران دلشاد ازان کوه

دو اسبه در گریز افتاد اندوه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

بصحرا چون فرو رفتند از کوه

دران صحرا درختان بود انبوه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

چو در صحرانگه کردند ازان کوه

جهانی بود ز اشتر مور انبوه

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۷
sunny dark_mode