عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
نمود جمله در قرآن نمودم
که تا دانی که من غافل نبودم

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
چو جان از پیش دادم رخ نمودم
عیان معشوق مشکل برگشودم

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
چو جان از پیش دارم رخ نمودم
عیان معشوق مشکل برگشودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲ - سؤال کردن شخصی از منصور در سرّ آدم (ع) و جواب دادن او
منم منصور کز عشق نمودم
همه ذرّاتها کرده سجودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲ - سؤال کردن شخصی از منصور در سرّ آدم (ع) و جواب دادن او
همه بود من است و من نمودم
گره از کارها اینجا گشودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
خبر کن از من این بود وجودم
که من رخ این زمان در سر نمودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
چو من ره بردم و راهت نمودم
در بسته برویت برگشودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
دمی ز اندیشه من خالی نبودم
ز تو گفتم همه از تو شنودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید
تعالی واجب الجود وجودم
نباشد تا ستاید زانکه بودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید
چو خورشیدی شدم در بود بودم
چو خورشید دگر رخ را نمودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
شما را در یکی اصلی نمودم
بهر معنی شما را در فزودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
زمانی از تو فارغ من نبودم
ابا تو گفتم و وز تو شنودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید
جدائی نیست در یکی نمودم
ز یکی اندر این گفت و شنودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
بیک ره مست کن بود وجودم
که رخ دلدار در مستی نمودم

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه
چو حق گفت اندر اینجا من نبودم
ولیکن در قلم نقشی نمودم

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۲ - از خواب گفتن جمشید با مهراب
که: «ممن طبع ملک میآزمودم
در راز و درونی میگشودم

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۹
خیالش دوش ناگه در ربودم
بهشت روی آن مهوش نمودم
نبودی باورم اوصاف حسنش
ز هر سو گفت و گویی می شنودم
که تا دیدم به چشم خویش رویش
[...]

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۲ - درآوردن زلیخا یوسف را علیه السلام به خانه هفتم و بذل کردن مجهود در نیل مقصود و گریختن یوسف و ماندن زلیخا در تحیر و تأسف
به استیلای عشقت بر وجودم
به استغنایت از بود و نبودم

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۱ - وفات یافتن یوسف علیه السلام و هلاک شدن زلیخا از الم مفارقت وی
زدی آتش به خاشاک وجودم
ازان پیچان رود بر چرخ دودم

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۱ - نمودن شاپور صورت خسرو به شیرین بار دوم
که تا دیده بدان صورت گشودم
چه معنیها از آن صورت نمودم
