گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین

 

تو دانایی و بر گفتار دانا

بود آسان فریب مرد برنا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۲) حکایت آن دیوانه که تابوتی دید

 

بدیشان گفت دیوانه که برنا

اگرچه بود در کُشتی توانا

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

پزشگان را بیاوردند دانا

برای درد آن گلبرگ رعنا

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹ - وله ایضا

 

خطی بنوشته بودی بهر من پار

کزان شد کار عیش من مهنّا

کرم فرمای و دیگر بار بنویس

که نیکوتر بود خط مثنّا

کمال‌الدین اسماعیل
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۴ - رفتن جمشید به اقامتگاه خورشید

 

برون آمد چو گل سر مست و رعنا

به یک پیراهن از خرگاه مینا

سلمان ساوجی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۱

 

خورند از کان جودش پیر و برنا

بسی مسکین به عهدش شد توانا

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۲

 

خلایق روز و شب از پیر و برنا

دعا گویند تا گردی توانا

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۵

 

رئیسش ساختی بر پیر و برنا

ز حکمت گشت او بر ما توانا

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۵

 

دعایش فرض شد بر پیر و برنا

به هر کس خواه درویش و توانا

قائم مقام فراهانی
 
 
sunny dark_mode